Monday, February 28, 2011

شیخ و سید هر دو در بندند... ای خدا عدالتت این است؟

آسمان دلم چه غمگین است 
امشب پر از غریو و نفرین است 
شیخ و سید هر دو در بندند
ای خدا عدالتت این است؟

خانوما آقایونا، اگه شرف داری سه شنبه بیا بیرون ...

یادش به خیر، پنج  شش هفته پیش بازیهای جام ملتها رو در دوحه از نزدیک میدیدم.

فدراسیون فوتبال یه لشکر لیدر از جاهای مختلف ایران به عنوان مشوّق تیم ملی‌ فرستاده بود قطر که " آقا فریدون " یکی‌ از همین لیدر‌ها بود . بچه‌های شمال باید خوب بشناسنش. یه صدا داره که به جرات می‌تونم بگم بلند گو باید پیشش لنگ بندازه. یادم نمیره وقتی‌ که این بچهٔ با صفای شمال، از ته دل  و با تمام وجود فریاد می‌کشید که " خانوما، آقایونا، اگه شرف داری ، اگه ایرانی‌ هستی‌ بلند شو یه ایران بگو که پشت اونوریا بلرزه " و مردم کاری میکردن و جوری ایران میگفتن که واقعا ورزشگاه میلرزید ،

حالا که تیم مقابل بدجوری ترسیده و ریخته به هم، حالا که بازیکناشون با هم درگیر شدن و خودشون سر هم داد میکشن، حالا که اینجوری رفتن تو لاک دفاعی و از ضد حملهٔ ما بد جوری خوف دارن، به قول آقا فریدون، " خانوما، آقایونا..خانوما،آقایونا، اگه شرف داری، اگه ایرونی‌ هستی‌، سشنبه بیا بیرون یه مرگ بر دیکتاتور بگو پشته اونوریا میلرزه که هیچ، کمرشون هم بشکنه "

Saturday, February 19, 2011

"بیدار شدیم بنگر" تقدیم به دیکتاتور

سروده ای از خرداد ۸۸ که همچنان زبان حال امروز من و تو به دیکتاتور است 

ای سمبل نادانی‌\امروز تو تنهایی...تو بنده‌ی این قدرت\والله که بیماری.....بیگانه ای با وجدان\با حسرت آب و نان.....با رنجش این ملت\با غربت در زندان.....نیرنگ تو رنگ دین\چنگال پلیدت خونین....با رنج و عذاب تو \صلوات همه نفرین....بیدار شدیم بنگر\چون کاوه آهنگر....فریاد شدیم بشنو\هر کوچه شده سنگر.....این پرده فرو افتد\این کاخ فرو ریزد......این کینهٔ سی‌ ساله\از سینه برون ریزد.....فردا همه جا نور است\چشمان ددان کور است......دستان تحجر در بند\عصیان ز وطن دور است