Monday, August 24, 2009

حملهٔ شدید اللحن جزایری به میر حسین موسوی: کسانی که آوازه‌ خيانتشان فراگير شده است، داعيه حزب و گروه نبايد داشته باشند

سردار جزايری با بيان اين که « کسانی که آوازه‌ خيانتشان فراگير شده است، داعيه حزب و گروه نبايد داشته باشند» افزود: افکار عمومی بی‌صبرانه در انتظار مشاهده‌ نحوه برخورد دستگاه‌های ذی‌ربط و از جمله قوه‌ قضاييه با خائنان به انقلاب و نظام، در راه‌اندازی کودتای نرم و ايجاد آشوب و بلوا، در تهران هستند.

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) معاون فرهنگی و تبليغات دفاعی ستاد کل نيروهای مسلح افزود: ما در شرايطی نيستيم که برای محاکمه‌ اغتشاش‌گران زمان زيادی را از دست بدهيم. امنيت ملی کشور اقتضا می‌کند در اسرع وقت آشوب‌گران به سزای اعمال خائنانه خود برسند.

وی هرگونه سهل‌انگاری و نپرداختن به آنچه رئوس سازمان کودتا خواند را جفا به انقلاب بزرگ اسلامی ايران دانست و اظهارکرد: اين همان چيزی است که به نظر می‌رسد روح حضرت امام خمينی (ره) بنيان‌گذار نظام اسلامی نسبت به آن آزرده خاطر خواهد شد.

سردار سرتيپ پاسدار سيدمسعود جزايری در ادامه گفت: در حالی که لايه‌های اصلی کودتای نرم تا حدی هنوز دست‌نخورده باقی مانده‌اند، نمی‌توان خوش‌بين بود که مجددا دچار چنين تهديدها و بحران‌هايی نشويم؛ لذا بايد قبل از آن که جريان‌های مزبور به تجديد قوا و سازمان بپردازند، نهادهای اطلاعاتی و قضايی به رسالت و وظيفه‌ تاريخی، شرعی و قانونی خود عمل کنند.

وی هم‌چنين اظهار کرد: نبايد اجازه‌ فرار به جلو به بحران‌آفرينان اصلی داد. اين افراد با کمک خارجی‌ها در حال زمينه‌سازی هستند تا بحران را نهادينه کنند و مکان و زمان را برای عمليات‌های بعدی در اختيار بگيرند؛ گروه‌سازی‌هايی که اخيرا صحبت‌هايی از آن به ميان می‌آيد در همين راستاست و خود پرده ديگری از طرح کودتا هستند.

جزايری افزود: دوستان و ياران انقلاب مراقب باشند در فضای مانور و فرار از اجرای عدالت و شخصيت‌سازی کاذب برای سران اغتشاش بازی نکنند و اکنون که بسياری از شهروندان خواهان برخورد قانون با خاطيان اصلی هستند، با دست خود، جو روانی عدم برخورد به وجود نياورند.

رييس ستاد تبليغات دفاعی کشور در ادامه گفت: بحمدالله پايه‌های نظامی و دفاعی کشور از هر حيث محکم و استوار است، ليکن فراموش نشود که دشمن خارجی همواره مترصد ضعف ما در داخل است و در آن صورت است که به اصطلاح گزينه‌های نظامی، دور از ذهن نيست؛ لذا از جمله اقتضائات امنيت ملی کشور، برخورد قاطعانه و اثرگذار با کليه عوامل و مولفه‌های ضدامنيتی است.

معاون ستاد کل نيروهای مسلح هم‌چنين اظهارکرد: حفظ نظام از اوجب واجبات است و حافظان انقلاب و آحاد مردم اجازه نمی‌دهند اين واجب مهم مورد خدشه واقع شود.

جزايری در پايان با بيان اين مطلب که برخی دستگاه‌های ذی‌ربط از جمله وزارت کشور و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دستگاه ديپلماسی در قبال رسانه‌سازان و مروجان تروريسم و گروه‌سازانی که در تعارض منافع ملی کشور هستند، برخورد جدی‌تر و بهنگام بايد داشته باشند، خواهان افشای هرچه بيشتر ابعاد و زوايای مختلف تهديد نرم و نقش کشورهای بيگانه و شيوه‌های نفوذ و جاسوسی‌های نوين برای افکار عمومی و به‌ويژه تحصيل‌کردگان و نخبگان جامعه شد و افزود: با مداخله‌گران در امور داخلی و برهم زنندگان نظم و امنيت و تماميت نظام، رفتار تساهلی و تسامحی چندان جايز به نظر نمی‌رسد. بايد باورمان بشود که همواره امکان واردکردن ضربه از سوی دشمنان انقلاب و نظام وجود دارد و نبايد با خوش‌بينی‌های کاذب در کمين دشمن گرفتار شويم


منبع: گویا نیوز.

Friday, August 14, 2009

ما امروز همه سربدارانیم

کشورمون این روزها شرایط بسیار خاصی‌ داره که شاید به هیچ عنوان حتی تا قبل از انتخابات تصورش را هم نمی‌کردیم.شرایطی که در اون دین و مذهب بیش از هر چیز وسیله‌ای هستند برای ظلم و استبداد، دستاویزی برای افرادی در رخت عالم که علمشان تنها وسیلهٔ تحمیق ملت به بهانهٔ دین و ولایت است.باور شیعه برای ظهور منجی، بهترین دلیل برای این قوم به ظاهر نخبه است که هر روز خرافه گری رو بیشتر از قبل رواج بدهند. این روزها مواردی از رسانهٔ به ظاهر ملی‌ عنوان می‌شه که باورش برای هر کدام از ما مشکله.افراد زیادی به جرم فکر کردن و حق خواستن در زندان‌های مخوف محبوسند و خانواده‌های داغدار و بی‌ خبر از عزیزانشان که روزها رو پشت در زندان یا با رفتن از ارگانی‌ به ارگان دیگه میگذرونند.اما در مقابل جنبشی داریم که با وجود نوپا بودن، روز به روز در حال رشد و بلوغه و قدم هاشو یکی‌ بعد از دیگری به خوبی‌ برمیداره.این رو می‌شه به راحتی‌ از تابو‌هایی‌ که هر روز در حال شکستنه فهمید.به همت همین حرکت یکپارچهٔ سبز ماست که استیضاح رهبر که شاید آخرین چیزی بود که تا چند ماه قبل میتونستیم بهش فکر کنیم هم امروز به عنوان خواستهٔ به حق مردم در جامعه مطرح می‌شه

این شرایط خاص بیشتر از هر چیز منو به یاد نهضت سربداران خراسان و سریال زیبای سالهای نه چندان دور تلویزیون ایران میندازه.مجموعه‌ای که از تلویزیون ایران بارها پخش شد ولی‌ به هیچ عنوان مناسب حال شرایط فعلی‌ دستگاه حاکم جمهوری اسلامی نیست، چرا که دقیقا مصداق شرایط حال حاضر کشورمونه. "قاضی شارع"،که سمبل حکومت دینی بود خودش رو ولی‌ و قیم مردم میدونست و به مصلحت خود و به نام دین حلال خدارو حرم میکرد و از ریختن هیچ خونی ابایی نداشت و هر کس در مقابلش بود ضد دین و خدا به حساب میومد.در خاطر هممون هست که چطور فتوا به مباح بودن ریختن خون آزادیخواهان و مردم حق جو میداد.تزویر و نیرنگی که از چهره و اعمال این شخصیت به یاد داریم در جای جای سیستم حاکم جمهوری اسلامی اعم از بیت رهبری و دستگاه قضایی قابل مشاهده است.هر سخنی بر خلاف نظر و مصلحت آقایان باشد، وابستگی به بیگانه و اقدام علیه ولایت است.

"خواجه قشیری"، هم شخصیتی دیگری بود که با بذل و بخشش مال ، اموال و سکهٔ طلا بین رعایا با مکر ، تزویر و باز هم در رخت دین موفق به تحمیق مردم شده بود و حتی طرفداران زیادی هم پیدا کرده بود.کسی‌ که در ظاهر به فکر مستمندان و نیازمندان بود ولی‌ در باطن تیشه به ریشهٔ ملت میزد.همواره سفر‌های به اصطلاح استانی احمدی نژاد و بودجه‌هایی‌ که بدون برنامه ریزی به عنوان حل مشکلات مردم توزیع میشد منو به یاد خواجه قشیری (با بازی به یاد ماندنی محمد علی‌ کشاورز) و تقسیم سکه‌های طلا بین رعیتی میانداخت که به نان شب محتاج بودند.

زندان و دخمه مخوفی که زندانیان قول و زنجیر شده رو در میان گل و لای نگهداری میکردند برای نویسنده که در زمان پخش این مجموعه نوجوان بودم بسیار ترسناک و رعب آور بود.ولی‌ در مقابل زندان کهریزک و اوین و فجایعی که ظرف این دو ماه در آنها اتفاق افتاده به یقین حتی از زندان مغول‌ها در مجموعه سربداران هم مخوف تر و غیر قابل تصور تر است.

نیروی نظامی آن دوران مغول‌ها بودند که قتل و غارت و چپاولشان به خوبی‌ در این مجموعه به تصویر کشیده شده بود. آیا ظلمی که از دست بسیجی‌ و لباس شخصی‌ و یگان ویژه و ... به مردم ما میشود از ظلم مغول‌ها کمتر بوده؟ حداقل مغول‌ها نیروی اشغالگر خارجی‌ و اجنبی بودند وای به امروز که افرادی به اسم هموطن جوانان این کشور را به خاک و خون میکشند.

و از همه مهمتر رهبری به نام شیخ حسن که نماد حق و عدالت خواهی‌ بود، امروز شیخ حسن ما میر حسین موسوی و مهدی کروبی هستند . اینها هستند که مشعل نهضت را روشن کرده اند و نوای حیدر حیدر را آغاز کرده اند.

نهضت سربداران با همت مردان و زنان غیور و با غیرت این سرزمین پیروز شد،ما نیز باید دلی‌ پر از امید به روزهایی بهتر و آینده‌ای روشن و پر از عطر آزادی برای این خاک ع‌‌ عزیز داشته باشیم.

امروز به جای شیخ حسن جوری، میر حسین موسوی، مهدی کروبی ، محمد خاتمی،.. پرچمدار این نهضت اند و ندای حیدر حیدر را سر داده اند. فریاد الله اکبر ما همان حیدر حیدر گفتن مشعل بدستان سربدار است که بساط دین فروشان و خرافه گران را بر انداختند.امروز ابطحی، عطریانفر، نبوی و تمامی عزیزان دیگر در بند همان کلو اسفندیار سربدارند که به جرم حق خواهی‌ به زنجیر کشیده شده بود.

امروز امثال ندا و سهراب بر دار شده اند که من و تو همه ندا و سهراب باشیم.

پس بدانیم که این نهضت پیروز است و نترسیم که همه با هم هستیم

آری، ما امروز همه سربدارانیم

Tuesday, August 4, 2009

سردار احمدی مقدم: در کهریزک به جای سوله قدیمی‌ برای علاقه مندان یک بازداشتگاه تووووپ میسازیم

سردار احمدی مقدم در حالی‌ این خبر خوش رو به دوستداران زندان و شکنجه میداد که مدتی‌ پیش "آقا" که از شرایط این زندان راضی‌ نبودند به علت نداشتن استنداردهای لازم دستور به تعطیلی آن داده بودند.

احمدی مقدم گفت از اونجایی‌ که این زندان استاندارد نبود و مهمانان عزیز که در اونجا پذیرایی میشدن هنوز هیچی‌ نشده شهید میشدن تعطیل شد و زندان دیگری که دارای آخرین روش‌ها و تجهیزات شکنجه و اعتراف گیری باشه به زودی در همین مکان به بهره برداری میرسه.

ایشان روش‌های مرسوم در زندانهای مخوف کشور‌های غربی (دشمن) مثل گوانتانامو را بسیار قدیمی‌ توصیف کردن و وعده دادند  که با بهره برداری از زندان جدید همه متوجه میشوند که هنر نزد ایرانیان است و بس.

در ضمن قرار بر این شد که برای سردار رادان هم یک پنتهاوس در کنار زندان ساخته بشه که اگر ایشون حتی نیمه شب هوس کردن با شلنگ مخصوص به ملاقات مهمون‌های عزیز برن این امکان براشون فراهم بشه و هی‌ فرت و فرت برای ارضا کردن عقده‌های دوران کودکیشون سوار هلیکوپتر نشن که اوضاع بنزین زیاد مناسب نیست

ظاهراً  مراسم افتتاحیه زندان کهریزک جدید قراره با حضور هنرمندان و ورزشکاران پاچه خوار  و نون به نرخ روز خوری که حالا دیگه کاملا معرف حضور ملت شریف  و اغتشاشگر ایران هستند (نجفی، شریفی نیا، قطبی، رضازاده،...) برگزار شود

احمدی مقدم در خاتمه گفت: براتون زندانی میسازیم که تو prison break هم ندیده باشین مثلشو ، زندانی که در اون آخرین متد‌های لاغری و تناسب اندام پیاده می‌شه و میتونین در عرض چهل روز مثل اقای ابطحی حسابی‌ وزن کم کنین

Wednesday, July 29, 2009

آقای احمدی نژاد، از این همه عطوفت دینی مرگم آرزوست

امروز خبر رسید که بار دیگر در افشانی نمودید و اینبار نه سخنی از برای مدیریت ملتها و حل مشکلات بشریت، بلکه از چشاندن عطوفت دینی به من و امسال من گفتید!

حضرت آقا، عمری است طعم شیرین این محبت به اصطلاح دینی را به ما چشانده اید، دلهامان سوزانده اید، لبهامان دوخته اید، و به اسم این محبت بی‌ حصر دینی، کشورمان را به ورطهٔ سقوط کشانده اید.

عمری است که به نام حسین و به یاد مظلومیتش، از هیچ نیرنگی بر این ملت دریغ نکردید ولی‌ ندا ها و سهراب‌هایمان را حتّی مظلومانه تر از حسین پرپر کردید.

و حالا، بیش از ۴۰ روز است که زدید و بردید و شکستید و کشتید و سوزاندید...

مگر اینها همه پیاله یی از این شهد شیرین محبت دینی نبود؟

آقای احمدی نژاد، حالا نوبت شماست...، البته شما که خیلی‌ ناچیزید، نوبت شما و همهٔ پیشوایان، همفکران و همقطارانتان که با تحجر پوسیده تان، کمر به نابودی انسان و انسانیت و غارت و چپاول این سرزمین بسته اید.

آری نوبت شماست که طعم خشم ملت دردمند و ستمدیدهٔ ایران را بچشید.

ملتی‌ که شعورش عمریست به بازی گرفته شده

پس باشید و ببینید و عبرت آینده گان شوید.

Sunday, July 26, 2009

دیدار جعمی از روحانیون مخالف حاکمیت با حضرت آیت الله ضیا آبادی

هفته گذشته با خبر شدیم كه نمایندگان آیت الله منتظری و آیت الله صانعی به همراه جعمی از دیگر روحانیون حوزه علمیه ی قم كه نگران شرایط موجود کشور هستند به دیدار حضرت آیت الله ضیا آبادی رفتند .این دیدار در شرایطی صورت گرفت كه سخنان تند هفته گذشتی رهبری و بسیاری از امامان جمعه در سراسر کشور خبر از اعمال خشونت بیشتر علیه جنبش سبز داد.

آیت الله ضیا آبادی پس از شنیدن سخنآن نمایندگان آقایان صانعی و منتظری با ابراز تاسف عمیق از شرایط موجود،دل هر روحانی آزاده ایی را بسیار دردمند دانست و گفت : "روحانی و لباس روحانیت از این عمل و رفتار ها شرمنده میشود...اینها این رفتار ها را میکنند و ما باید در مقابل مردم خجل باشیم "

ایشان كه از کسالت مختصری هم رنج میبردند در انتهای فرمایشاتشان برای سربلندی دین و دیانت و از بین رفتن استبداد مخصوصا استبداد دینی دعا کردند.

حضرت آیت الله ضیا آبادی از اولین و بارز ترین مخالفین ولایت فقیه و حکومت دینی بودند و چند نفر از نزدیکان ایشان هم ظرف چند سال گذشته توسط دستگاه حاکمیت دستگیر شده اند .

تقدیم به دیکتاتور

ای سمبل نادانی‌

امروز تو تنهایی

تو بنده‌ی این قدرت

والله که بیماری


بیگانه یی با وجدان

با حسرت آب و نان

با رنجش این ملت

با غربت در زندان


نیرنگ تو رنگ دین

چنگال پلیدت خونین

از رنج و عذاب تو

صلوات همه نفرین


بیدار شدیم بنگر

چون کاوه آهنگر

فریاد شدیم بشنو

هر کوچه شده سنگر


این پرده فرو افتد

این کاخ فرو ریزد

این کینهٔ سی‌ ساله

از سینه برون ریزد



فردا همه جا نور است

چشمان ددان کور است

دستان تحجر در بند

عصیان ز وطن دور است



صبور

خرداد ۸۸

Saturday, July 25, 2009

علی‌ اکبر ولایتی در مصاحبه با تلویزیون الجزیره هر چقدر خواست دروغ گفت

مصاحبهٔ تلویزیون الجزیره با علی‌ اکبر ولایتی در همین الان در حال پخش است. ولایتی در جواب سوال خبرنگار الجزیره در مورد بازداشت‌ها با وقاحت تمام گفت اکثر بازداشت شدگان آزاد شده اند و کسانی‌ که هنوز بازداشت هستند کسانی‌ هستند که از ایشان مواردی به دست آورده اند که به زودی در معرض دیده مردم قرار داده میشود. وی در مورد اینکه در حال حاضر حال و روز رهبری با توجه به مشکلات موجود چطوره گفت: ایشان محکم، قوی و با ذهنی‌ باز در مقابل تمام تهدید‌ها ایستاده اند و با هیچ خواستهٔ غیر قانونی‌ به هیچ وجه موافقت نخواهند کرد.ولایتی با یک اظهار نظر باور نکردنی تهدید‌های موجود متوجه نظام در زمان خامنه‌ای را بسیار بیشتر از زمان رهبری خمینی دانست (یعنی‌ اصلا ۸ سال جنگ را ندیده گرفت!)

ولایتی عنوان کرد خودم با عضویت در شورای شش نفرهٔ رسیدگی به اختلافات انتخابات میگویم که تمام کسانی‌ که تفکر تقلب در انتخابات رو دارند دچار توهم هستند و هیچ تخلفی صورت نگرفته!

وی برخورد انگلیس و فرانسه رو در بین کشور‌های اروپایی در مورد مسائل انتخابات بد تر از بقیه توصیف کرد و گفت اینها کشورهایی هستند که سابقهٔ استعماری کثیفی در کشور‌های منطقه دارند.

این گفتگو که پر از دروغ و کذب است و دل هر ایرانی‌ آزاده یی را به درد میاورد هم اکنون ادامه دارد

ولی‌ چیزی که در این مورد جای سال دارد این است که چرا دقیقا در لحظاتی که دنیا شاهد ابراز هم دردی جهانیان با مردم آزادیخواه ایران هستند این شبکه در حال پخش این گفتگو با یکی‌ از مهره‌های کودتاست که به تبلیغ برای دولت احمدی نژاد بپردازد

Thursday, July 23, 2009

حداد عادل در انگليس- زیارت قبول حاج آقا

زیارت قبول حاج آقا

حال و احوال چطوره؟

چه سعادتی که شمارو در لندن در فروشگاه primark زیارت می‌کنیم!

چقدر  این مانتو و روسری به حاج خانوم میاد ماشالله، حیف  که تو ایران مجبورا چادر سرشون کنن! آخه ظاهراً مردای انگلیسی می‌تونن ایشونو بدون چادر ببینن ولی‌ مردای ایرانی نه!

راستی‌ نمیدونم چرا با زیارت شما در اینجا بد جوری یاد شعار مرگ بر انگلیس افتادم که این همه سال با هم تکرارش کردیم، لابد اونم فقط مال توی ایرانه، مگه نه؟!

خوب حاج آقا با اجازتون، دفعهٔ بعد که به سلامتی بلاد کفر تشریف آوردین حتما در خدمتتون باشیم، 

اجرتونم بابت این همه سعی‌ و تلاش تو مراکز خرید لندن با خانوم فاطمهٔ زهرا!


 

 

 


Thursday, July 16, 2009

فردا با شوت از پشت هجده قدم رفسنجانی‌ بازی ۲-۰ به نفع سبز‌ها می‌شه

بعد از ٔگل به خودی رهبری در نماز جمعه، فردا با شوت از پشت هجده قدم رفسنجانی‌ بازی ۲-۰ به نفع سبز‌ها می‌شه و جنبش به مرحله بعد صعود میکنه، آمین...

Monday, July 13, 2009

راستی‌ فاطمه رجبی کجاست؟!

چند روزیه که علاقمندان این دستگاه لجن پراکنی در به در دنبال این خانوم سیاه پوش هستند که ببینند چرا ازشون خبری نیست و این سکوت معنی دار برای چیه؟

خوب ما با ایشون تماس گرفتیم و ایشون که تا بحال سابقه نداشته یک همچین وقفه ای‌ در تعریف و تمجید و قربون صدقشون از شخص " ا. ن." پیش بیاد ضمن تشکر از همهٔ علاقه مندان چماق به دست اعم از ذوب شده و نیمه ذوب ولایت گفتند که این روزها مشغول نگارش مقاله‌ای هستند که میخوان در اون ثابت کنن که دلیل نشستن خرمگس روی " ا. ن." به دلیل " ا. ن." بودن مموتی نبوده بلکه تنها و تنها به خاطر شیرین بودنشه.

این بانوی مبارز که مقالشونو با "تو خودت قند و نباتی، شکلاتی شکلاتی" شروع کرده ‌اند در توضیح بیشتر در حالیکه هیچ فرقی‌ بین همسرشون با بقیهٔ اطرافیان " ا. ن." قائل نشدن همهٔ آنهارو مگسانی دور این "باقلوا" دونستن .ایشون در خاتمه خاطره یی رو برامون گفتن که به دلیل همین شباهت " ا. ن." با شیرینی‌ در محافل خصوصی چند بار عالیجناب مصباح ایشونو "عسل بابا" خطاب کرده بودند

Sunday, July 12, 2009

شهرام ناظری خس و خاشاک

کلیپ جدید و زیبای داریوش " نترسون" برای جنبش سبز ایران

شعر: ایرج جنتی عطایی
آهنگ : فرید زولاند


نترسون باغُ از گل، نترسون سنگُ از برف
نترسون ماهُ از ابر، نترسون کوهُ از حرف


نترسون بيدُ از باد، نترسون خاکُ از برگ
نترسون عشقُ از رنج، نترسون ما رو از مرگ


نه تير و دشنه نه دار و زندون
ستاره ها رو از شب نترسون


چه ترسي داره بوسه بر لب خونين آزادي ؟
چرا وحشت کنم از عشق ؟ چرا برگردم از شادي ؟


از اين خاموشه تا خورشيد چه ترسي داره پل بستن
از اين سرچشمه تا دريا خوشا شکفتن و رستن


نترسون عاشقا رو از این کولاک تاراج

به خاک افتادن از عشق پرو بال به معراج


کجا پروانه ترسید از حریر شعله پوشیدن

کجا شبنم هراسید از شراب نور نوشیدن


از این شب گوشه خاموش از این تکرار بی رویا

سلام ای صبح آزادی، سلام ای روشن فردا


نه تير و دشنه نه دار و زندون
ستاره هارو از شب نترسون

Thursday, July 2, 2009

Sunday, June 28, 2009

بیدار شدیم بنگر



ای سمبل نادانی‌

امروز تو تنهایی

تو بنده‌ی این قدرت

والله که بیماری


بیگانه یی با وجدان

با حسرت آب و نان

با رنجش این ملت

با غربت در زندان


نیرنگ تو رنگ دین

چنگال پلیدت خونین

از رنج و عذاب تو

صلوات همه نفرین


بیدار شدیم بنگر

چون کاوه آهنگر

فریاد شدیم بشنو

هر کوچه شده سنگر


این پرده فرو افتد

این کاخ فرو ریزد

این کینهٔ سی‌ ساله

از سینه برون ریزد



فردا همه جا نور است

چشمان ددان کور است

دستان تحجر در بند

عصیان ز وطن دور است



صبور

خرداد ۸۸

Saturday, June 27, 2009

نامه تازه ميرحسين موسوي به شوراي نگهبان (۶ تیر)

بسمه تعالي
شوراي محترم نگهبان

سلام عليكم. بازگشت به نامه شماره 33512/31/88 مورخ 5/4/1388 معاون اجرايي و امور انتخابات آن شورا، همانگونه كه در دو نامه قبلي اعلام گرديد گسترة تخلفات و تقلبات انجام شده در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري و موارد نقض قوانين از سوي دولت و وزارت كشور كه بخشي از آن در نامه مورخ 28/3/88 رئيس سازمان بازرسي كل كشور مستند و وارد تشخيص داده شده به حدي است كه منحصر كردن رسيدگي به شكايات مربوط به تخلفات انتخاباتي به بازشماري ده درصد صندوق هاي رأي نمي تواند به جلب اعتماد و اطمينان مردم كمك كند و افكار عمومي را در خصوص نتايج اعلام شده اقناع نمايد.

بر اساس آنچه كه قبلاً به آگاهي آن شورا رسيد حجم تخلفات و اقدامات مغاير قانون در چهار بخش:

الف. فعاليتها، تبليغات انتخاباتي و اقدامات تا پيش از روز رأي گيري

ب. عمليات اخذ رأي و شمارش آرا

ج. جمع بندي و اعلام نتايج آرا

د. اقدامات پس از رأي گيري و اعلام نتايج آرا

به گونه اي است كه چاره اي جز ابطال انتخابات و برگزاري مجدد آن باقي نگذاشته است. به عنوان نمونه به برخي از اهم عناوين تخلفات و اقدامات مغاير قانون اشاره مي شود كه از مصاديق "تأثير در نتيجه كلي انتخابات" موضوع تبصره ماده 33 قانون انتخابات رياست جمهوري است و ابطال اين انتخابات را اجتناب ناپذير مي سازد (تفصيل هر يك از اين عناوين به پيوست ارسال مي شود):

نقض صريح، گسترده و جسورانه ماده 68 قانون انتخابات و استفاده وسيع از امكانات دولتي و منابع عمومي و مداخله آشكار تعدادي از اعضاي دولت، مديران ارشد و استانداران و مديران اجرايي به نفع نامزد حاكم.
عدم رعايت بي طرفي از جانب صدا و سيما و ايراد اتهامات اثبات نشده كه بخشي از آنها از سوي دادستان كل كشور عمل مجرمانه تلقي شده است و نيز تبليغ گسترده و جانبدارانه رسانه هاي متعلق به دولت ( ايرنا، روزنامه هاي دولتي و سايتهاي خبري ) به نفع نامزد حاكم.
وقوع گسترده جرايم موضوع ماده 33 قانون انتخابات رياست جمهوري در زمينه هاي زير كه مخالف نص صريح بندهاي ماده مذكور اند:
خريد رأي از طريق توزيع سود سهام عدالت و پرداختهاي نقدي به خانواده هاي تحت پوشش نهادهاي حمايتي و روستائيان و عشاير و نظاير آن.
تهديد و تطميع در امر انتخابات از طريق افراد وابسته به دولت و پرداخت وجوه نقد به اعضاي شوراهاي اسلامي و افراد ذي نفوذ و ...
عدم اطمينان از خالي بودن صندوقها قبل از لاك و مهر و نيز گم شدن يا خارج شدن تعرفه ها و صندوقها از شعب اخذ رأي با توجه به عدم حضور ناظران و گزارشهاي واصله.

عدم اخذ رأي از بخش قابل توجهي از واجدين شرايط با محدود كردن زمان اخذ رأي و تخلفات متعدد در روز رأي گيري از قبيل مديريت تعرفه ها و ايجاد كمبود تعرفه در شعب اخذ رأي.

تقلب در رأي گيري كه عليرغم چاپ بيش از 12 ميليون تعرفه اضافي و نيز چاپ حدود 2.5 ميليون ( و به قولي بيشتر ) تعرفه جديد بدون شماره سريال با مجوز يكي از اعضاي شوراي نگهبان در روز قبل از رأي گيري، كمبود تعرفه در حوزه هاي اخذ رأي را شاهد بوديم و بدون ترديد با كنترل ته برگ هاي تعرفه ها با بانك اطلاعات ثبت احوال حجم عظيم آن قابل اثبات است و نيز تخلفات شمارش و تجميع آرا.

توصيه به رأي دادن به نامزد مشخص توسط اعضاي شعبه و ناظران و اساساً شكل گيري بخش قابل توجهي از شعب اخذ رأي و ناظران شوراي نگهبان از ميان هواداران نامزد حاكم.

ايجاد رعب و وحشت براي رأي دهندگان و هواداران آنها در يك هفته منتهي به روز اخذ رأي و حمله به ستادها و هواداران در تجمعات قانوني تبليغاتي در مناطق مختلف كشور.

ايجاد محدوديت هاي متعدد براي نمايندگان ناظر ستادهاي نامزدها براي حضور در جلسات هيأت هاي اجرايي، مراكز شمارش و تجميع آرا و بخش قابل توجهي از شعب اخذ رأي.

قطع سرويس پيام كوتاه در روز رأي گيري به عنوان ابزار پيش بيني شده براي نظارت بر شعب اخذ رأي و انعكاس تخلفات از سوي ناظرين ستادهاي اينجانب جهت پيگيري قانوني و قطع تلفنهاي همراه و ثابت كميته صيانت از آرا در زمان تجميع و اعلام نتايج.

طراحي ساز و كاري غير قابل نظارت و مغاير قانون براي تجميع آراي شمارش شده و اعلام نتايج آرا به صورت مهندسي شده ( آن هم در حالي كه قبل از شروع اعلام نتايج از سوي ستاد انتخابات وزارت كشور، نتايج انتخابات در سايتهاي وابسته به دولت، سپاه و روزنامه كيهان درج شده بود )

مداخله گسترده و غيرقانوني بخش هايي از نيروهاي مسلح قبل و حين انتخابات كه خلاف نص صريح نظر حضرت امام (ره) مي باشد.

وجود بيش از 170 حوزه اخذ رأي با ميزان آراي مأخوذه بين 95 تا 140 درصد.

حمله به ستادهاي انتخاباتي در شهرستانها و تهران و پلمپ ستاد مركزي اينجانب و دستگيري رئيس و اعضاي فعال آن كه موجب اخلال در گردآوري كامل اسناد و مدارك تخلفات انتخاباتي گرديد.

كه همه موارد فوق دال بر وجود تخلفات برنامه ريزي شده و سازمان يافته جدي در امر برگزاري انتخابات است. از آنجا كه بنابر اعلام شوراي نگهبان بخشي از تخلفات صورت گرفته در انتخابات دهم رياست جمهوري بيرون از دايره صلاحيت بررسي آن شورا است و نيز بخش هايي از اعتراضات قانوني علاوه بر شخص وزير كشور و عوامل و مجريان آن وزارتخانه متوجه نحوه عملكرد تعدادي از اعضاي خود شوراي نگهبان و تخطي آنها از ضوابط قانوني و نقض بيطرفي است، رسيدن به يك داوري منصفانه در اين مورد اساساً نمي تواند در حيطه شوراي نگهبان و به طريق اولي در حيطه هيأتي باشد كه منتخب اين شوراست، گذشته از اينكه برخي از افراد اين هيآت در اين انتخابات موضع بيطرف نداشته اند و نسبت به نتايج آن پيش از بررسي، اعلام موضع كرده اند كه اين مسأله به رفع ابهامات و اقناع افكار عمومي كمك نمي كند.

لذا اينجانب ضمن تأكيد مجدد بر ابطال انتخابات به عنوان مناسب ترين راه برون رفت از معضل ايجاد شده و بازسازي اعتماد عمومي و صرفاً براي اينكه راهي نيز جهت رسيدگي از طريق يك هيأت حكميت ملي گشوده بماند و اعتراض قانوني مردم در مرجعي مورد رسيدگي قرار گيرد كه بتواند مورد اجماع ملي و وفاق عمومي بوده و رأي آن مورد قبول عموم رأي دهندگان و مايه اطمينان خاطر مردم باشد، پيشنهاد مي كنم كه موضوع به حكميتي شرعي و قانوني و مستقل كه مورد اتفاق نامزدها و حمايت آن دسته از حضرات آيات و مراجع عظام تقليد كه حل و فصل موضوع را پيگيري نموده اند، باشد ارجاع داده شود.

ميرحسين موسوي

Friday, June 26, 2009

آقا محسن بلاتکلیف!



آقا محسن بلاتکلیف!


حکایت آقا محسن هم، به نوبه خودش در این انتخابات حکایت جالبیه.

دیروز در سایت تابناک (وب سایت رسمی‌ محسن رضایی) مطلبی به چشمم خورد که کاملا حس کردم این بنده‌ی خدا این روزا بدجوری حالت بلاتکلیفی یا حتّی دو شخصیتی بهش دست داده!

بهتره کمی‌ به عقب برگردیم...

اگر حافظه‌ام درست یاری کنه، ایشون کاندیداتوری خودشو برای انتخابات ریاست جمهوری در سایت خودشون (تابناک) قبل از سه نامزد دیگه علم کرد و سپس به فاصلهٔ کمتر از ۲۴ ساعت انصرافشو از این قضیه اعلام کرد.

اما موضوع به همین جا ختم نشد و در آخرین ساعت‌های مهلت ثبت نام، آقا محسن مثل این فوتبالیست‌هایی‌ که گلشونو دقیقهٔ ۹۴ میزنن ، رفت به ستاد انتخابات و ثبت نام کرد.

بعد از اون موضوع مناظره‌ها پیش اومد که ایشون در این مورد هم با همه فرق داشت.مهمترین فرقش هم این بود که ایشون هیچ تکه کلام خاصی‌ مثل "چیز" یا "بگم؟؟ بگم؟؟" نداشت و خاطره یی از ننجون یا خانجونش هم تعریف نکرد!!!!

مناظره ایشون با آقایون موسوی و کروبی خیلی‌ در آرامش و مثل مهمونی‌‌های خانوادگی انجام شد تا همه منتظر بمونن و ببینن در مناظرهٔ آخرش با احمدی نژاد چه اتفاقی‌ میفته!!

آیا کار به جایی‌ میرسه که رئیس جمهور محترم دوباره از فعل "بگم" اون هم به صورت سوالی و به دفعات زیاد استفاده کنه یا نه؟؟

اما آقا محسن مدل مناظره کردنش هم با بقیه فرق داشت، ایشون سعی‌ کرد بسیار متین، منطقی‌ و با استدلال مناظره شو برگزار کنه که خوب به حق هم این مناظره حرفهای زیادی برای گفتن داشت که البته قسمت نمودار‌های جناب رییس جمهور سکانس تکراری بود که قبلا هم در تمام مناظره‌های قبلی‌ احمدی نژاد دیده بودیم.

حاصل مناظرهٔ متفاوت ایشون، تقدیر مقام رهبری و ابراز خرسندی آقا معلم از این شاگرد حرف گوش کن و درس خون کلاس بود!

وقتی‌ بحث نتیجه انتخابات و اغتشاش‌های خیابونی پیش اومد ، دیگه آقا محسن کاملا دو شخصیتی شد. هم ایشون از یه طرف می‌خواست پیگیر حق و حقوقش باشه از طرف دیگر هم همواره سعی میکرد حسابشو از دو نفر دیگه جدا کنه!

دو نفری که به مانند بچه‌های یاغی کلاس شلوغ کرده بودن و کلاس را به هم ریخته بودن.آقا محسن از یه طرف می‌خواست چهرهٔ مردمیش آسیبی نبینه و از جمع بچه‌های کلاس جدا نباشه و از طرف دیگه می‌خواست همون بچهٔ حرف گوش کن و مودب و مورد علاقهٔ "آقا" باقی‌ بمونه، که خیلی‌ هم اسون نبود.

ایشون وقتی‌ دید کار اعتراض داره به جاهای باریک میکشه و صحبت از خون و خونریزیه ، در حالیکه برای شورای نگهبان مهلت تعیین کرده بود به یکباره اعلام کرد که به خاطر شرایط جامعه و جو به وجود آمده شکایتشو پس میگیره و از پیگیری تخلفات شورای نگهبان منصرف شده!!!

خوب این قضیه بار دیگه آقا محسن رو به عنوانه تافته جدا بافته و شاگرد محبوب آقا معلم که تو صحبتهای هفتهٔ قبلشون با دانش آموزان بد جوری ناراحتیشو نشون داده بود معرفی‌ کرد.

خوب از طرف دیگه سیل نظرات مردمی به خود سایت تابناک و رسانه‌های دیگه سرازیر شد و خیلی‌‌ها این سردار دفاع مقدس رو خیانتکار نامیدن!

خوب این که خیلی‌ واسه آقا محسن بد بود! حسابی‌ ایشون پایگاه مردمیش داشت فرو میریخت!

همین امر سبب شد که ایشون بلافاصله دیروز بیانیه دیگری بدهند و اعلام کنن که از حق خودشون گذشتن ولی‌ از حق مردم نمیگذرند!

این مطلب دیگه از اون مواردی بود که با شنیدنش روی سر آدم می‌خواد اسفناج سبز بشه!!!

مگر شرکت در انتخابات یک امر شخصی‌ بوده که ایشون بخواهند از حق خودشون بگذرند؟

مگر نه اینکه مشکل پیش آمده در مورد آرا مردم است که خود چیزی به غیر از حق مردم نیست؟؟؟؟

مگر کاندیداها غیر از حقی‌ که از سوی مردم بر گردنشان هست حق دیگری هم در این بین دارند که بخواهند شکایت کنند؟

مگر شورای نگهبان مثلا بستگان ایشون رو مورد اهانت قرار داده اند که ایشون بخوان از حق خودشون بگذرند یا نگذرند؟؟؟!!!


خلاصه می‌شه به راحتی‌ پیش بینی‌ کرد که حرکت بعدی آقا محسن ما، دوباره در جهت تحکیم روابط با "آقا" خواهد بود و چون بلافاصله بعد از این کار، شخصیت مردمی ایشون اذیت میشن دوباره صحبتی‌ در جهت حق و حقوق مردم میکنند و خدا میدونه کی‌ آقا محسن تکلیفشو با خودشون روشن می‌کنن، بچهٔ یاغی‌ که بچه‌های مدرسه دوسش دارن یا سوگلی آقا معلم!


۵ تیر ۱۳۸۸

بی‌ بی‌ سی‌ هم بعله؟؟؟

ایرونیایی که از هر جای دنیا  وقایع مربوط به انتخابات ایران رو دنبال کردن، چه اونایی که داخل ایران بودن و خودشون قسمتی‌ از این حرکت عظیم بودن و چه اونایی که خارج از ایران بودن و با نگرانی و اعتراض از دور وقایع رو دنبال میکردن همه از بی‌ بی‌ سی‌ فارسی‌ به عنوانه یکی‌ از مهمترین منابع خبری استفاده کردن.در روزهایی که رسانهٔ مثلا ملی‌ به جای پوشش دادن اتفقاتی که به نوبهٔ خودش از مهمترین وقایع تاریخ سیاسی کشورمون بود، ٔگل و بلبل و فیلم‌های سینمایی نشون میداد نقش بی‌ بی‌ سی‌ خیلی‌ پر رنگ تر شد.نظام داخل ایران هم تمام تلاششو کرد تا با انداختن پارازیت جلوی پخش این برنامه هارو بگیره تا جایی‌ که حتّی برنامه‌های بی‌ بی‌ سی‌ به چند تا ماهوارهٔ دیگه منتقل شد اما....

از دیروز ورق برگشت، برنمههای بی‌ بی‌ سی‌ که دوباره روی ماهوارهٔ هاتبرد پخش میشد در پر بیننده‌ترین ساعت روز (برنامه صدای شما) به ناگهان قطع شد و بعد از مدتی‌ برنامه‌ها دوباره به روی آنتن رفت با این فرق که نحوه پرداختن به مسائل ایران به طور فاحشی ملایم شده بود!!!!جوری که بیننده به راحتی‌ میتونه تصور کنه که اون وقایع چند ماه یا چند ساله پیش اتفاق افتاده و فقط داریم ازش یادی می‌کنیم،در حال حاضر که دارم این مطلبو مینویسم ، بی‌ بی‌ سی‌ داره سعی میکنه به کلیات شلوغی‌های اخیر بپردازه و به بیننده القا کنه که هر کی‌ با هر نقطه نظری در این قضایا شرکت کرده یه جوون ایرانیه و خیلی‌ فرقی‌ نمیکنه، این یعنی‌ به طور کامل پا جای پای رسانهٔ ملی‌ گذاشتن و یار دوازدهم دولت ایران بودن!!!!!! انگار نه انگار خونی ریخته شده و خیلی‌ از مردم یا جوونشون رو از دست دادن یا از محل و سرنوشت اونا بی‌ خبرن

اگر این قضیه رو در کنار لغو شدن گردهمایی بسیج در مقابل سفارت انگلیس قرار بدیم که البته علیرغم لغو شدن عده یی در این تجمع شرکت کردند،به اطمینان بیشتری میرسیم.

خبر دیگری بود در مورد سفر یک روزه  غیر منتظر و پنهانی وزیر دفاع انگلیس به ایران که البته تایید نشده و در صورت حقیقت داشتن چهرهٔ این تبانی رو خیلی‌ کثیف تر میکنه.

یادم میاد چند ماه پیش ، بی‌ بی‌ سی‌ یک مستند سه قسمتی‌ پخش کرد در مورد رابطهٔ ایران با غرب، که با توجه به  اشخاصی‌ که در اون برنامه باهاشون مصاحبه میشد و  تصاویری که پخش شد همکاری نزدیک این رسانه با دولت احمدی نژاد کاملا واضح بود و من فکر نمیکنم نظام جمهوری اسلامی در عمر سی‌ ساله خودش تونسته باشه فیلم تبلیغاتی به این خوبی‌ برای خودش بسازه.

در این روزهایی که هنوز چهرهٔ معصوم ندا آقا سلطان زینت بخش صفحهٔ اول روزنامه‌های همه جای دنیا مخصوصا لندن هست، بی‌ بی‌ سی‌ فارسی‌ با چرخش ۱۸۰ درجه عجیب و غریبش به واقع از دیروز به یردوزدهم دولت ایران تبدیل شده، حالا آیا فقط باید رسانهٔ ملی‌ رو تحریم کنیم؟؟؟

Thursday, June 25, 2009

حضرت آیت الله سید محمد ضیا آبادی خاری در چشم حاکمیت

رژیم دیکتاتور میدانست كه چه موقع صدای چه کسی را باید برید كه او همنفسی دیگر برای جنبش سبز امروز ما نشود.
رهبری دیکتاتور و مزدورانش به خیال خودشان با تعطیل کردن جلسات و سخنرانی های آیت الله سید محمد ضیا آبادی ،عالم ،فیلسوف و یکی از مخالفین قطعی ادغام دین و سیاست و برقراری حکومت ولایت فقیه ، گامی بزرگ در تضعیف صدای حق طلب آزادی خواه ایران برداشتند.

آیت الله سید محمد ضیا آبادی تحصیلات حوزوی خود را در محضر عالم ربانی آیت الله بروجردی به اتمام رساند.او دوازده سال از تحصیلات حوزوی خود را با با آیت الله منتظری و آیت الله مطهری دریک حجره گذارند.
ایشان در یکی از سخنرانی های خودشان فرمودند :" این گروه (طیف تندروی حوزه علمیه قم آن زمان) را در حوزه "لشوش (لش ها) " خطاب میکردند و هیچ کس از روحانیون واقعی رغبتی برای همصحبتی و همنشینی با انها نداشت ، چرا كه رفتارشان بسیار وقیح و مغایر با اخلاق اسلامی بود. اما متاسفانه عده ایی از همان گروه امروز زمام امور کشور را در دست دارند".

مبانی فکری حضرت آیت الله ضیا آبادی در دو مورد کلی ادغام دین و سیاست و اصل حاکمیت ولایت فقیه با این طیف تندرو در تضاد بود .ایشان بارها و بارها در طی سخنرانی های مختلف به ویژه در جلسات خصوصی كه در روز های جمعه برگزار میشد مخالفت خود را با این موارد عنوان نمودند .
به عنوان مثال ایشان در یکی از سخنرانی های معروف خودشان فرمودند :" دینداری و سیاستمداری با هم نمیشود، یک قطره خون به نا حق ریخته لباس روحانی را آلوده میکند و حرمت این لباس را از بین میبرد...سیاست با لباس روحانیت مغایر است...زورگویی و استبداد از اخلاق روحانیت نیست...مردم به روحانیت و این لباس اعتماد داشتند و اینها کاری کردند كه این اعتماد از بین رفت و دیگر روحانیت جایگاه خود را به عنوان الگویی برای نسل جوان از دست داده است."

به اعتقاد ایشان در زمان غیبت امام معصوم (امام دوازدهم) ،ولی فقیه مفهومی ندارد ،چون ولی خودامام غایب بوده و مراجع تنها نایب امام معصوم هستند و بدعت جدیدی به نام " ولی امر مسلمین جهان " چیزی به جز تحریف شریعت و شروع دیکتاتوری دینی نیست .

ایشان در سخنرانی دیگری فرمودند : " مردم نیازی به قیم و ولی ندارند، چون خود تصمیم گیرنده خود هستند و این خود یک دیکتاتوری مذهبی است كه ما در اسلام چنین چیزی نداریم...در زمان غیبت امام زمان، وظیفه روحانیت راهنمایی مسلمین است و نه قیمومیت انها......یک شبه با بزرگ شدن عمامه ، از مقام حجت السلام به آیت الله میرسند، در اسلام از این چیزها نداریم"

اینها تنها فراز هایی از سخنان آیت الله سید محمد ضیا آبادی بود كه به روشنی گویای نظرات و مبانی فکری ایشان است.
اکثر این سخنرانی ها در جلسات معروف ایشان در روزهای جمعه انجام شده كه به مذاق حاکمیت خوش نیامده و با تهدیدات بسیار از طرف وزارت اطلاعات ، ایشان ممنوع المنبر و در حصر خانگی قرار گرفتند و جلساتشان به تعطیلی کشیده شد.جزوات ایشان كه سفیر هدایت نام داشت و همینطور سی دی های صحبت های ایشان توسط حاکمیت جمع آوری شد و حتی چندنفر از یاران نزدیک ایشان هم دستگیر و متواری شدند كه همگی را میتوان سربازان گمنام جنبش سبز ایران دانست .



‏پيام آيت الله منتظری در اعتراض به عملکرد نامناسب مسئولان و سرکوب مردم‏



‏ ‏ملت بزرگوار و فهيم ايران 
‏ ‏سلام و تحيت به پيشگاه شما مردم غيور و فداکار، که يک بار ديگر همچون‏ ‏گذشته های پر افتخارتان در صحنه سياسی و اجتماعی کشور، رشادت و‏ ‏بلوغ فکری خويش را به اثبات رسانديد و برای احقاق حقوق از دست‏ ‏رفته خود، صبورانه سختی ها را تحمل نموديد; ولی مسئولين امور با آن که به‏ ‏يقين می‎دانند که همه منصب و مقامشان ثمره جانفشانی ها و از‏ ‏خود گذشتگی های شما ملت عزيز و بزرگوار است ، با کمال تأسف در برابر‏ ‏خواسته به حق شما مردم عزيز روشهايی اتخاذ نموده و به اعمالی دست زدند‏ ‏که در باور هيچ انسان منصفی نمی گنجد.

‏ ‏اينجانب که در حد توان خويش ، در مبارزات عليه رژيم گذشته و برقراری‏ ‏جمهوری اسلامی نقش داشته ام ، ضمن اظهار تأسف و ناراحتی از اين‏ ‏برخوردها و رفتارهای چند روز گذشته ، در برابر مردم احساس شرمندگی‏ ‏می‎نمايم و صراحتا اعلام می‎دارم که اسلام عزيز و سيره نبوی و منش‏ ‏علوی با رفتار حاکمان فعلی تفاوتی آشکار دارد. اين برخوردها و سياستها‏ ‏که زير لوای حاکميت دينی انجام می‎شود به يقين موجب بدبينی اقشار‏ ‏وسيعی از مردم به اصل اسلام و حاکميت دينی خواهد شد و زحمات‏ ‏ارزشمند علمای اسلام را از بين خواهد برد.
‏ ‏در کشور و نظامی که به اسلاميت و شيعه بودن خويش می‎بالد چگونه در‏ ‏منظر و مرآی جهانيان و پس از گذشت فقط سی سال از پيروزی انقلاب و‏ ‏در حالی که هنوز توده های مردم صحنه های پايانی رژيم گذشته را به ياد‏ ‏دارند، تهران و برخی شهرهای بزرگ ديگر را به يک پادگان بزرگ تبديل‏ ‏کرده اند و با سياستهای غلط خود برادران نظامی و انتظامی را در مقابل‏ ‏مردم قرار داده اند و با راه انداختن مأموران لباس شخصی که خاطره ‏ ‏چماقداران شاه را در اذهان تداعی می‎کند، ناجوانمردانه به جان جوانان و‏ ‏مردان و زنان اين مرز و بوم تاخته و آنها را به خاک و خون می‎کشند. با‏ ‏انحصاری نمودن تمامی امکانات رسانه ای و تبليغاتی ، روشنفکران و‏ ‏فرهيختگان و دانشجويان که همگی چشم و چراغ و فرزندان اين ملت اند را‏ ‏وابسته به اجانب می‎خوانند و هر روز به بهانه ای واهی آنها را دستگير و‏ ‏زندانی می‎نمايند. اينان سرمايه های اين مملکت اند. چرا آمار فرار مغزها از‏ ‏کشور تا اين ميزان بالاست ؟
‏ ‏آيا اين گونه برخورد با مسائل موجب وهن اسلام و تشيع نمی شود؟! آيا‏ ‏روش و سيره پيامبر(ص ) و حضرت علی (ع ) که ما افتخار پيروی از آنان را‏ ‏داريم همين گونه بوده است ؟! رسول بزرگوار اسلام (ص ) و امير مومنان (ع )‏ ‏هيچ گاه مخالفان خود را دشنام نداده و به آنان تهمت نزدند، آنان را با شمشير‏ ‏ساکت ننموده و سياست ناپسند و نابخردانه خودی و غير خودی را در‏ ‏مورد مسلمين پياده ننمودند. اينکه عده ای نسبت به حکومت خودی بوده‏ ‏و بتوانند دست به هر جنايتی بزنند، به خوابگاه دانشجويان حمله نموده و آنها‏ ‏را مورد ضرب و شتم قرار داده و از طبقه بالا به پايين پرتاب کنند،‏ ‏قتل های زنجيره ای را انجام دهند و فرهيختگان اين ملت را وحشيانه ترور‏ ‏نمايند و از مجازات مصون باشند، با هيچ دين و آئينی سازگار نيست ;‏ ‏خصوصا با شريعت مقدس اسلام که پيغمبر آن ( رحمة للعالمين ) است و‏ ‏جانشين بر حق او به خاطر درآوردن خلخال از پای زن يهوديه می‎فرمايد:‏ ‏اگر کسی از اين غصه بميرد بر او ملامتی نيست .
‏ ‏اينجانب برای کليه شهدا مخصوصا شهيدان چند روز گذشته علو درجات ، و‏ ‏برای بازماندگان غمديده آنان صبر جميل و اجر جزيل از خداوند متعال‏ ‏خواهانم .
‏ ‏توصيه من به ملت عزيز و بزرگوار ايران آن است که در کمال متانت و‏ ‏آرامش با آگاهی کامل خواسته های منطقی و بر حق خويش را پيگيری‏ ‏نمايند.
‏ ‏به مسئولين و سردمداران حکومتی سفارش می‎کنم که با برخوردهای تند و‏ ‏غير عقلايی بيش از اين موجب بی اعتمادی ملت به آنان و جدايی مردم از‏ ‏نظام نگردند; و با دست برداشتن از لجاجت و اظهارات و عقايد اشتباه و‏ ‏تنگ نظری ، بين خود و مردم تفرقه ايجاد نکنند; و نسبت به اشتباهات‏ ‏انجام شده از مردم عذرخواهی نمايند; و با تشکيل هیأتی بی طرف و دارای‏ ‏اختيارات تام ، انتخابات اخير را به سرانجامی قابل قبول برسانند; و باور‏ ‏داشته باشند که مقامات دنيوی پايدار نبوده و ارزشی ندارد و آيه شريفه ‏ ( تلک الايام نداولها بين الناس ) را آويزه گوش کنند. اگر مردم شريف‏ ‏امروز خواسته های به حق خود را در اجتماعات آرام مطرح نکنند و‏ ‏مظلومانه سرکوب شوند، عقده هايی شکل خواهد گرفت که ممکن است‏ ‏بنيان هر حکومتی را هر چند مقتدر باشد برکند.
‏ ‏در پايان حقيقت مرگ و قيامت را به خود و همگی افراد گوشزد نموده و از‏ ‏خداوند متعال می‎خواهم که توفيق ايمان و باور به ( انا لله و انا اليه‏ ‏راجعون ) را به همه ما عنايت بفرمايد. آمين رب العالمين .
‏ ‏والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته .
‏ 
‏۳ تير ماه ۱۳۸۸‏ 
‏حسينعلی منتظری

مهندس موسوی در جمع جامعه شناسان-پنجشنبه ۴ تير ۱۳۸۸


به گزارش خبرنگار «کلمه»، نخست وزیر دوران دفاع مقدس در جمع جامعه شناسان که برای بررسی شرایط جامعه بعد از انتخابات در جلسه ای گرد آمده بودند افزود: باید مشخصات ، خواسته ها ، نیازها و ... جامعه جدید بررسی و تحلیل شود. 
وی با اشاره به فشارهای وسیع تبلیغاتی این روزها، افزود: فشار های اخیر بر من برای کوتاه آمدن از موضع ابطال انتخابات است . به هر حال دولت با وضعیت فعلی با بحران مشروعیت سیاسی روبرو خواهد بود. 
به گفته موسوی ، تنها چند روز بعد از انتخابات آقای ترکان به دلیل انتقاد کردن، از وزارت نفت کنار گذاشته شد. وقتی دولتی نیروی انسانی قوی و کارآمد نداشته باشد چگونه می تواند کار خود را ادامه دهد؟ 
وی همچنین به موضوع نحوه ارتباط رهبری با رئیس جمهوری اشاره کرد و گفت: حمایت رهبری در شرایط عادی از دولت مفید است ولی یکی تلقی شدن رهبر و ریاست جمهوری به نفع کشور نیست. 
موسوی در بخش دیگری از سخنان خود به اقشار میانه جامعه اشاره کرد و گفت: در شرایط فعلی یک خودآگاهی در بین قشر میانی ایجاد شده است که اگر هدف داشته باشد انرژی مثبتی است که برای ساختن آینده کشور بسیار مفید خواهد بود و اگر سرخورده شود مشکل ساز می شود. 
موسوی معتقد است که نیازهای قشر متوسط با نیازهای ملی جامعه عجین شده است که اگر پاسخ مثبت دریافت کند خوب است اما اگر پاسخ مثبت دریافت نکند سرخودگی بزرگی در جامعه پدید می آید. 
وی افزود: دولت برای این قشر در شرایط فعلی برنامه ای ندارد و امیدی به آن نیست. باید این انرژی در جایی به کار گرفته شود که در این بین نقش تشکل های غیر دولتی بسیار مهم است. برای ایجاد امید و استفاده از ظرفیت طبقات میانی و انرژی آزاد شده شبکه ای از تشکل های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی باید به وجود آید و مدیریت رانده شده از بدنه دولت در این زمینه نقش بزرگی بازی کند. 
موسوی گفت: حرکت هایی که این روزها اتفاق می افتد اگر به خوبی مدیریت نشود امکان مدیریت آن از خارج کشور و افرادی خارج از نظام وجود دارد . باید توجه داشته باشیم مهمترین سرمایه ما استقلال  است نباید اجازه دخالت به بیگانگان داده شود. 
وی خواستار ایجاد فضایی بازتر در صداوسیما شد و گفت: این به نفع نظام جمهوری اسلامی ایران است که همه امکان ابراز نظر درباره انتخابات را داشته باشند. این موضوع باعث می شود که از این مرحله با موفقیت عبور کنیم وگرنه مشکلات زیادی پیش رو خواهد بود. گفت و گو یکطرفه و هتاکانه دردی را دوا نمی کند. 
موسوی افزود: دسترسی من به مردم کاملا محدود شده است. دو سایت ما با مشکلات فراوانی روبرو هستند و انتشار روزنامه کلمه سبز متوقف است و اعضای تحریریه دستگیر شده اند. روزنامه های دیگر هم با محدودیت های جدی روبرو هستند. این ها به هیچ وجه به نفع بهبود فضای ملی نیست و فضا را به خشونت بیشتر هدایت می کند و احتمال مدیریت چنین فضایی به خارج از کشور نیز وجود دارد. 

به گفته موسوی ، اگر در این شرایط با نیروهای دلسوز انقلاب تعامل بیشتری صورت گیرد این شرایط تعدیل می شود. 
وی به تخریب رسانه ای بسیار جدی این روزها هم اشاره کرد و افزود: به دلیل عدم قدرت پاسخگویی، این تخریب ها بیشتر شده است تا حدی که این روزها کلیشه هایی مانند رابطه داشتن حرکت های مردمی با بیگانگان و امثال آن مطرح شده است. بنده فکر نمی کنم هیچ فردی که به وطن خودش و اسلام و انقلاب علاقه دارد نقش بیگانگان را در امور کشورمان تحمل کند. 
وی تصریح کرد: در این شرایط باید مردم احساس کنند که خواسته هایشان در حال پیگیری است و در عین حال باید از این شرایط آشفته عبور کنیم. من نمی توانم سیاه را سفید و سفید را سیاه اعلام کنم. باید صداقت داشته باشیم. راه حل این نیست که از بنده این انتظار وجود داشته باشد چیزی را بیان کنم که به آن اعتقاد ندارم. سرمایه اصلی همه ما صداقت با مردم است. ان شاءالهی با استعانت از حضرت حق تعالی این سرمایه حفظ شود.

Wednesday, June 24, 2009

خانه همینجاست---




این چند خط رو در جواب شعری از روزنامهٔ اعتماد ملی‌ چاپ ۳ تیر ۸۸، به قلم حافظ موسوی که در پست قبلی‌ گذاشتم مینویسم از زبان ندا

روحش شاد

و راهش پر رهرو باد



برادرم گفتی‌ به خانه برگردیم،

آری خانه....

دلم هوای خانه دارد

اینجا بهت کرده ام، ترسیده ام

و از خشک شدن چشمهٔ اشکم از این همه گاز اشک آور واهمه دارم.


ولی‌ صبر کن برادر، خانه همینجاست

همینجا که پر از دود است

همینجا که شیشه‌هایش را شکسته اند

همینجا که هر گوشه ا ش، راه نفس را بسته اند.


خانه همینجاست.

همینجا که خونین است

همینجا که حق بر سر دار است.

همینجا که در بن‌بست کوچه هایش،

تن فرشته‌ای خونین و بی‌ جان است


نگاه کن، خانه همینجاست.

همینجا که حالا پر از مشقت و درد است.

برادرم نگاه کن،

دوستانم همه زخمی و مضروب،

ولی‌ هنوز رنگ لبخندند.

ناله و آهشان بی‌ پایان،

باز به عشق و حق و وطن پایبندند


برادر، اینجا میمانم...

حتّی اگر شب پرستی‌ با گلوله یی سینه ام بشکافد

میمانم تا خانه را دوباره خانه کنیم.

خانهٔ عشق و امید و خلوص و لبخند.


ندا

شعری از روزنامهٔ اعتماد ملی‌ چاپ ۳ تیر ۸۸

براي خواهركم


صدا به صدا نمي‌رسد
چشم، چشم را نمي‌بيند
بيا به خانه برگرديم خواهركم
ما به اندازه كافي بهانه براي گريستن داريم

بيا به خانه برگرديم
مگر نمي‌بيني
اينجا نه پرنده‌اي آواز مي‌خواند
نه كودكي لبخند مي‌زند
و از دهان بهت‌زده كوچه‌ها و خيابان‌ها
آتش و دود برمي‌خيزد

بيا به خانه برگرديم
[...]
گلوله‌هاشان مشقي نيست
چشم‌هاي معصوم تو، خواهركم
طاقت اين همه گاز اشك‌آور و
دشنام و دود را ندارد

بيا به خانه برگرديم خواهركم
اين خيابان را
پيش از اين بارها به خون كشيده‌اند
اينجا اميرآباد است
[...]
و كمي‌پايين‌تر
خوابگاهي است كه اي بسا شب‌ها
يك ذره خواب به چشمش نيامده است
بيا به خانه برگرديم
اينجا خوابگاه نيست
بيدارگاه جوان‌هاي ماست
اينجا آشيانه كتاب‌ها و كاغذهايي است
كه اي بسا شب‌ها
چون پرندگاني سپيد
در آتش و دود چرخ خورده‌اند
و با بال‌هاي سوخته
بر نعش‌ها و دست و پاهاي شكسته فروريخته‌اند
و ‌اي بسا شب‌ها
درها و پنجره‌هاشان
از زور درد و ضرب [...]
مانند موشك‌هاي كاغذي كودكانه ما
تا آن سوي خيابان، پرواز كرده‌اند

بيا به خانه برگرديم خواهركم
من، از لابه‌لاي اين همه شلوغي و فرياد
صداي مادر را مي‌شنوم
كه چشم‌هايش را به كوچه دوخته است
و از تمام رهگذران
كه شانه‌هاشان امروز، خميده‌تر از ديروز است
مي‌پرسد:
«خانم! آقا! شما نداي مرا نديده‌ايد؟
نمي‌دانم كجاست، موبايلش چرا جواب نمي‌دهد؟!»
نه! خواهركم
حالا ديگر، راهي براي برگشتن نيست
[...]

بايد تمام شب‌ها را
دنبال ردپاي تو
[...]

و صفحه‌هاي اول روزنامه‌ها، در سراسر دنيا
زير عكس تو خواهند نوشت:
اينجا تهران است، خيابان اميرآباد
[...]


حافظ موسوي

گاردین: مقامات ایران خانواده ندا را مجبور به ترک منزلشان کرده اند

Neda Soltan's family 'forced out of home' by Iranian authorities

Parents of young woman shot dead near protests are banned from mourning and funeral is cancelled, neighbours say



Neda's house

The home of Neda Agha Soltan

The Iranian authorities have ordered the family of Neda Agha Soltan out of their Tehran home after shocking images of her death were circulated around the world.

Neighbours said that her family no longer lives in the four-floor apartment building on Meshkini Street, in eastern Tehran, having been forced to move since she was killed. The police did not hand the body back to her family, her funeral was cancelled, she was buried without letting her family know and the government banned mourning ceremonies at mosques, the neighbours said.

"We just know that they [the family] were forced to leave their flat," a neighbour said. The Guardian was unable to contact the family directly to confirm if they had been forced to leave.

The government is also accusing protesters of killing Soltan, describing her as a martyr of the Basij militia. Javan, a pro-government newspaper, has gone so far as to blame the recently expelled BBC correspondent, Jon Leyne, of hiring "thugs" to shoot her so he could make a documentary film.

Soltan was shot dead on Saturday evening near the scene of clashes between pro-government militias and demonstrators, turning her into a symbol of the Iranian protest movement. Barack Obama spoke of the "searing image" of Soltan's dying moments at his press conference yesterday.

Amid scenes of grief in the Soltan household with her father and mother screaming, neighbours not only from their building but from others in the area streamed out to protest at her death. But the police moved in quickly to quell any public displays of grief. They arrived as soon as they found out that a friend of Soltan had come to the family flat.

In accordance with Persian tradition, the family had put up a mourning announcement and attached a black banner to the building.

But the police took them down, refusing to allow the family to show any signs of mourning. The next day they were ordered to move out. Since then, neighbours have received suspicious calls warning them not to discuss her death with anyone and not to make any protest.

A tearful middle-aged woman who was an immediate neighbour said her family had not slept for days because of the oppressive presence of the Basij militia, out in force in the area harassing people since Soltan's death.

The area in front of Soltan's house was empty today. There was no sign of black cloths, banners or mourning. Secret police patrolled the street.

"We are trembling," one neighbour said. "We are still afraid. We haven't had a peaceful time in the last days, let alone her family. Nobody was allowed to console her family, they were alone, they were under arrest and their daughter was just killed. I can't imagine how painful it was for them. Her friends came to console her family but the police didn't let them in and forced them to disperse and arrested some of them. Neda's family were not even given a quite moment to grieve."

Another man said many would have turned up to show their sympathy had it not been for the police.

"In Iran, when someone dies, neighbours visit the family and will not let them stay alone for weeks but Neda's family was forced to be alone, otherwise the whole of Iran would gather here," he said. "The government is terrible, they are even accusing pro-Mousavi people of killing Neda and have just written in their websites that Neda is a Basiji (government militia) martyr. That's ridiculous – if that's true why don't they let her family hold any funeral or ceremonies? Since the election, you are not able to trust one word from the government." A shopkeeper said he had often met Soltan, who used to come to his store.

"She was a kind, innocent girl. She treated me well and I appreciated her behaviour. I was surprised when I found out that she was killed by the riot police. I knew she was a student as she mentioned that she was going to university. She always had a nice peaceful smile and now she has been sacrificed for the government's vote-rigging in the presidential election.

به پا خاستن سلطان، برای حفظ قدرت تا کجا پيش خواهند رفت؟


وقايع روزهای گذشته به واقع يک کودتای انتخاباتی است که هدف نهايی آن فراتر از تثبيت دولت احمدی نژاد و به پيروزی رساندن او در يک مبارزه انتخاباتی است. آن چه اين روزها در حال وقوع است يک پروژه قبضه کامل قدرت، تغيير ترکيب طبقه حاکم سياسی، تصفيه مخالفان سلطان (علی خامنه ای) در ارکان و دستگاه های اداری حکومت، تسلط کامل بر منابع اقتصادی دولت، سرکوب مخالفان سياسی نهادی های مدنی و جنبش های اجتماعی است

توضيح: مقاله ی زير در تاريخ ۲۹ خرداد برای سايت فارن افرز نوشته شد. لينک آن در اينجا قابل دسترسی است:
http://www.foreignaffairs.com/articles/65177/akbar-ganji/rise-of-the-sultans

ايران پارادوکسيکاترين کشور جهان است. از يک سو، ويژگی اصلی آن اين است که ساختار سياسی اش نظام سلطانی بنيادگرايی است که نماد بيرونی اش احمدی نژاد است. با اينکه تمامی قدرت در دست رهبر است که به کمک دلارهای نفتی و نيروهای نظامی-انتظامی- امنيتی و اطلاعاتی فرمان می راند، اما دولت های خارجی و رسانه های غربی اين نظام را با احمدی نژاد می شناسند و می شناسانند.

از سوی ديگر، ايران از نظر پيش شرط های گذار به دموکراسی از اکثر کشورهای خاورميانه در سطح بالاتری قرار دارد. اکثريت مردم ايران مخالف اين رژيم بنيادگرايند. به نظر آنها،خامنه ای و احمدی نژاد با عث فرسايش عزت و کرامت و آبرو و غرور ايرانيان در انظار جهانی هستند. مهمترين عامل دوام نظام سلطانی و بنيادگرای ايران، استفاده ی از ابزار سرکوب است. انتخابات اخير ايران مويد اين مدعاست. اکثريت مردم فقط و فقط در اين انتخابات شرکت کردند تا از طريق نه گفتن به احمدی نژاد، به علی خامنه ای نه بگويند.رهبر که احمدی نژاد سخنگو و مجری اوامر اوست، زير بار رأی مردم نرفت و با تقلبی شگرف، آرای مردم را به جيب احمدی نژاد ريخت. پيروزی احمدی نژاد را معجزه ی الهی خواند و برای او جشن پيروزی در ميدان ولی عصر تهران برگزار کرد.

مردم تحقير شده، بيش از اين نمی توانستند دروغ و تلقب و نيرنگ را تحمل کنند، به خيابانها آمدند تا داد خود را بستانند. خامنه ای تنها چاره ی بيرون آمدن از اين بيچارگی را در سرکوب يافت. به دانشگاه ها هجوم آوردند و دانشجويان را لت و پار کردند، اموال عمومی را تخريب و به آتش کشيدند و مردم را به گلوله بستند،برخی از اصلاح طلبان را برنامه ريزان آوردن مردم به خيابان ها قلمداد کردند و آنها را بازداشت کردند تا مردم را به خانه هايشان بازگردانند،صدها تن را بازداشت کردند تا در دل مردم هراس افکنند. برنامه ريخته اند تا با برگزاری نمازجمعه به امامت خامنه ای،آوردن هزاران نفر از سراسر کشور، نشان دهند که رهبر پيروان زيادی دارد و خامنه ای با سخنان اش مخالفان را پس بزند.اگر رژيم موفق شود مردم را به خانه ها بازگرداند،سرکوب را به شدت گسترش خواهد بخشيد و حکومت رعب و وحشت را حاکم خواهد ساخت.

وقايع روزهای گذشته به واقع يک کودتای انتخاباتی است که هدف نهايی آن فراتر از تثبيت دولت احمدی نژاد و به پيروزی رساندن او در يک مبارزه ی انتخاباتی است. آنچه اين روزها در حال وقوع است يک پروژه ی قبضه ی کامل قدرت ، تغيير ترکيب طبقه ی حاکم سياسی، تصفيه ی مخالفان سلطان(علی خامنه ای) در ارکان و دستگاه های اداری حکومت، تسلط کامل بر منابع اقتصادی دولت، سرکوب مخالفان سياسی نهادی های مدنی(احزاب، اتحاديه های صنفی و کارگری، روحانيون و روشنفکران مخالف)،و جنبش های اجتماعی(دانشجويان، زنان، کارگران و معلمان)است. هدف نهايی اين پروژه آفرينش يک طبقه ی حاکم يک دست و نوعی سرمايه داری دولتی است که پس از تثبيت وارد معامله با قدرت های سياسی در سطح منطقه و جهان شود. اين پروژه از هم اکنون با استقبال راست گرايان افراطی و نيروهای مخالف صلح و آرامش در سطح کشورهای منطقه از جمله اسرائيل مواجه شده و ترجيح احمدی نژاد بر رقبای اصلاح طلب در رسانه ها و مطبوعات اين کشور بازتاب يافته است.

دولت احمدی نژاد در صورت تثبيت مأموريتی شبيه دولت های اقتدار گرای بورکراتيک نظاميان در آمريکای لاتين و برخی دولت ها در بلوک شرق سابق را بر عهده خواهد گرفت. اين دولت ها بيش از هر چيز به تغيير ترکيب در طبقه ی حاکم ، تصفيه ی رقبای قدرتمند و تسهيل انباشت سرمايه توسط قشر مسلط اين طبقه علاقه دارند. آنها خود را نماينده ی "مردم" و "ملت" معرفی می کنند، اما از هرگونه هويت يابی مردم بر اساس تعلقات حرفه ای و شغلی ، از هرگونه سازمان يابی علائق اجتماعی و اقتصادی در قالب اتحاديه ها، سنديکاها، و احزاب جلوگيری می کنند. آنها با دموکراسی دشمنی بنيادين دارند و حتی همين نهادهای شبه دموکراتيک کنونی نظام جمهوری اسلامی(مجلس، و انتخابات براساس رقابت محدود) را هم تحمل نخواهند کرد. هدف نهايی ايجاد يک طبقه ی سرمايه دار دولتی است که در کنار بخش خصوصی دست آموز، فرايندهای ادغام در بازارهای جهانی را مطابق منافع خود و به زيان منافع اکثريت مردم اعم از کارگران، کارمندان، و بخش خصوصی مستقل از دولت هدايت کند. اين دولت ها با شعار مبارزه با فساد و جلوگيری از "ويژه خواری" به ميدان می آيند اما نظامی سرشار از تبعيض و متکی بر دستگاه های سرکوب می آفرينند که قادر به مبارزه ی واقعی با فساد، تبعيض و توزيع امتيازات ويژه بر اساس وفاداری سياسی نيست. بر مبنای آنچه گفته شد، کودتای انتخاباتی ايران، اهداف زير را تعقيب می کند:

۱- قبضه ی منابع در اختيار بخش دولتی (شرکت های دولتی، صنايع، بانک ها و...)توسط طبقه ی حامی رژيم سلطانی.
۲- تسويه ی طبقه ی (نخبگان) حاکم فعلی و تغيير ترکيب طبقه ی حاکم از طريق افشاگری گزينشی و محاکمه ی مسولان سابق(هاشمی رفسنجانی، و...).
۳- تمرکز قدرت در دستگاه اجرايی(دولت) و نهاد رهبری از طريق تعطيل کردن شوراهای عالی فرابخشی، سازمان مديريت و برنامه ريزی، افزايش قدرت وزير دادگستری(کنترل ديوان عدالت ادرای،و سازمان های تخصصی مثل پزشگی قانونی،و...) به منظور ايجاد دولت اقتدارگرای بورکراتيک.
۴- وارد شدن در معامله های منطقه ای و بين المللی (سياسی و اقتصادی) پس از يک دست کردن دستگاه قدرت.

امروز-۱۹ ژوئن- نماز جمعه تهران به امامت آيت الله خامنه ای برگزار گرديد. او به صراحت گفت که ميان کانديداها و هاشمی رفسنجانی با احمدی نژاد :"اختلاف نظرهای متعددی درباره ی مسائل خارجی، نحوه ی اجرای عدالت اجتماعی و برخی مسائل فرهنگی وجود دارد". سپس افزود :"البته بنده برخی را برای خدمت به کشور مناسب تر می دانم ... نظر رئيس جمهور[احمدی نژاد] به نظر بنده نزديکتر است". به گفته ی او اتهام تقلب يازده ميليون رأی را دشمن[آمريکا و اسرائيل] ساخته اند.

خامنه ای گفت که زير بار خواسته های مردم تظاهر کننده نخواهد رفت: "با حرکات خيابانی نمی توان اهرم فشار بر ضد نظام به وجود آورد و مسئولان را وادار کرد زير بار خواسته های آنها بروند. اينگونه تصورات و محاسبه ها،اشتباه است و اگر اين تصورات غلط، عواقبی هم پيدا کند، مستقيماً متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد بود". او گفت اگر اين راه ادامه يابد، در وقت لازم به مردم خواهد گفت که چه کسانی در پشت صحنه فرماندهی اين تظاهرات را بر عهده دارند، و "صريح تر" با مردم سخن خواهد گفت. او سپس مخالفان را تهديد کرد و افزود که آماده ی شهادت است، و اگر کار به خشونت کشد، موسوی و کروبی و خاتمی و هاشمی "مسئول خون ها، خشونت ها و هرج و مرج ها خواهند بود". او تأکيد کرد که آنها بايد به تظاهرات خيابانی مردم پايان بخشند، "اگر خاتمه ندهند، مسئوليت تبعات و هرج و مرج آن، به عهده ی آنها خواهد بود".

بدين ترتيب تهران آماده ی تحولات جديدی است. مردم گفته اند به تظاهرات خود ادامه خواهند داد، خامنه ای هم برای ادامه چاره ای جز توسل به خشونت در پيش ندارد. برای اينکه هر قدر تظاهرات بيشتری صورت گيرد، به جمعيت افزوده خواهد شد و امکان سرکوب کمتر. مخالفان هم اگر پس نشينند، خامنه ای به تهاجم خود ادامه خواهد داد و پروژه يی را که تبيين کرديم، عملی خواهد ساخت.

اکبر گنجی

بیانیه عدم شرکت در صدای آمریکا




به نام خدا
هم وطنان عزیز

طی دوسال گذشته با حضوردر برنامه تفسیرخبرتلویزیون "صدای آمریکا" توانسته بودم ارتباط اندکی با شما برقرارکنم. پس از کودتای اخیردرایران بنا به دستورشما سعی کردم تا هرروز بین پنج تا ده دقیقه دراین رسانه حضوریابم واخبارودستورالعمل هایی را که رهبری جنبش تصمیم می گیرد به اطلاع شما برسانم. پنج روزاول هم موفق به این اطلاع رسانی شدم، اما متاسفانه با کارشکنی فردی به نام علی سجادی مسئول خبر"صدای آمریکا" بخش فارسی که نمی دانم انگیزه اصلی اش چیست، ازاین کارمن جلوگیری به عمل آمده است. بنا براین دیگردرتلویزیون صدای آمریکا نخواهم بود وازاین پس این کاررا بابرنامه های پنج تا ده دقیقه ای روزانه ازطریق یوتیوب ادامه خواهم داد.
با ایمان به پیروزی ملت ایران دربرابرشب پرستان
محسن سازگارا
سه تیرماه هزاروسیصدوهشتادوهشت

Tuesday, June 23, 2009

President Obama's Remarks on Iran

بیانیه جدید جبهه مشارکت ایران اسلامی

ملت بزرگ ایران! امروز همه ما با شرائط و حوادثی روبرو هستیم که بیش از هر چیز نشاندهنده عزم گروهی اندک، متکی به قدرت برای هدم پایه های جمهوریت و مردمسالاری و ایستادن در برابر خواست مشروع و قانونی ملت است.
انتخابات 22 خرداد که می توانست و می تواند منشاء تحولی بزرگ برای کشور باشد و حضور بی سابقه مردم که نشان دهنده باور و اعتماد آنها به کارآیی نظام جمهوری اسلامی و اصلاح پذیر بودن آن از راههای مدنی بخصوص انتخابات بود، با مهندسی عجیبی روبرو شد که نتیجه آن کاملا با آنچه مردم در صندوقها ریخته بودند متفاوت گشت. این واقعه عجیب که نه فقط حق مردم را در این انتخابات نادیده انگاشت بلکه اگر به آن رسیدگی نشود و حق مردم به آنها باز نگردد سبب قهر دائمی آنها با صندوق های رای خواهد شد، چرا که مردم صندوق رای را تابوت استبداد و دریچه ای بسوی مردمسالاری می پنداشتند. بی انصافی بزرگ در این است که حضور مردم را در این انتخابات حماسه بی نظیر بدانیم اما عاملان اصلی این حضور را به زندان بیندازیم. مقایسه آمارهای حضور مردم در انتخابات چندین سال گذشته نشان می دهد که افزایش قریب به 30 درصدی مردم در این انتخابات مرهون تلاش عظیم اصلاح طلبان است که در ماه های گذشته با موج امید ، برای اولین بار تحریم انتخابات را منتفی کردند و همه کسانی را که با صندوق های رای قهر کرده بودند به پای صندوق کشاندند و حماسه حضور را عینیت بخشیدند. اما اینک متاسفانه اکثریت این شورآفرینان در زندان های امنیتی به سر می برند و از وضع و حال آنها هیچ اطلاعی در دست نیست.
پس از اعلام نتایج نتایج انتخابات ما شاهد حضور پر صلابت مردم در دفاع از رای خود بودیم. . این حضور پر معنا و خودجوش چیزی نبود جز تداوم حضور مردم در پای صندوق های رای. اما پاسخی که این مردم دریافت داشتند خشونت ، تخریب و متاسفانه شهادت عزیزانی بود که مسئولیت آن تماما بر عهده کسانی است که این انتخابات را مهندسی کردند و رودروی مردم و خواسته آنان ایستادند. قبل از انتخابات فضای امنیتی بر کشور حاکم کردند و سپس آن را به فضای نظامی تبدیل کردند، همه کسانی را که به گواهی سابقه آنها عوامل آرامش بخشی مردم و تلطیف فضای سیاسی جامعه و پرهیز دهنده خشونت و منادی رفتارهای مسالمت آمیز بودند به زندان انداختند و بدتر از همه با تبلیغات نادرست خشونت ها و آشوب ها را به مردم نسبت دادند.
مردم شریف ایران! امروز کشور ما در شرایط حساسی به سر می برد، اکثریت ملت چیزی جز رأی خود را نمی طلبد، باید بر این خواسته قانونی و مدنی ایستاد، این ایستادگی با آرامش و از طریق رفتارهای مسالمت آمیز و مدنی و مقاومت منفی امکان پذیر است. ما ضمن محکوم کردن همه خشونت ها و تخریب ها ساحت مردم را از این امور مبرا می دانیم و از خود آن ها می خواهیم اجازه ندهند عده ای از آب گل آلود برای مقاصد ناپاک خود ماهی بگیرند از طرف دیگر اراده ای وجود دارد که می خواهد از همین فرصت استفاده کند و برای همیشه مردم سالاری را بی موضوع کند. راه اصلی آن ها در این میانه دمیدن در کوره خشونت ، بالا بردن هزینه های مردم و مایوس کردن آن ها از هرگونه اصلاح و رادیکالیزه کردن فضای سیاسی کشور است. تنها در این صورت است که آن ها می توانند فضای امنیتی - نظامی را حاکم کنند و به آمال خود دست یایند. ما ضمن مسئول دانستن نیروهای انتظامی و امنیتی به خصوص در حفظ جان و اموال مردم معتقدیم باید از حضور نیروهای غیرمسئول مثل لباس شخصی ها که سهم مهمی در افزایش تنش دارند جلوگیری شود. رفتارهای آن ها نشان می دهد که مایل به آرامش جامعه نیستند و تنها در سایه رعب و حاکمیت ترس، تسلط بر مردم را ممکن می دانند. قطع همه راه های ارتباطی دلسوزان جامعه و رهبران اصلاحات با مردم ، سانسور وسیع و گسترده و بی نظیر داخلی و خارجی ، تبلیغات یک سویه صدا و سیما و رسانه های دولتی نشان دهنده این عزم است. اما ما شک نداریم این ملت خواهد ماند و از آرمان های امام و انقلاب و جمهوری اسلامی که دستاورد تاریخی و خون بهای عزیزانش است پاسداری خواهد کرد و هر کس در برابر اراده ملت بایستد رفتنی خواهد بود.
جبهه مشارکت ایران اسلامی نیز امروز در تنگنای بزرگی قرار دارد. دستگیری اکثر چهره های اصلی ، تعطیلی روزنامه یاس نو، فیلتر شدن سایت اطلاع رسانی حزب، بستن دفتر مرکزی حزب و تهدیدهای روزافزون نسبت به تشدید این رفتارها، سبب می شود که متاسفانه حزب ما نیز نظیر سایر نهادهای مدنی در آرام کردن اوضاع و تشویق راه های مدنی توفیق نداشته باشد.
ما در عین حال که از خواسته اصلی ملت یعنی وفاداری به رای مردم حمایت می کنیم و پشتیبان بی چون وچرای محور این حرکت عظیم اصلاحی، جناب آقای موسوی هستیم از حاکمیت نیز خواهانیم تا گره ای را که امروز با سرانگشت تعقل و تدبر قابل باز کردن است به گره کوری تبدیل نکنند که دیگر به هیچ راهی گشوده نشود. در این راستا ما خواهان آن هستیم:
1 - فضای امنیتی و نظامی به فضای سیاسی و اجتماعی تبدیل شود و به جای منع روش های مسالمت آمیز به راه کارهای مصرح در قانون اساسی نظیر اجتماعات مسالمت آمیز مجوز داده شود.
2 - فضای اطلاع رسانی و ارتباطی به وضعیت قبل از انتخابات برگردد و اجازه داده شود تا به جای شایعات و تحریفات حقایق و واقعیت ها به گوش مردم برسد و رهبران اصلی جامعه از جناح های سیاسی مختلف بتوانند با برقراری ارتباط با مردم فضای تعقل و تدبیر را در ساحت سیاسی جامعه حاکم کنند.
3- فعالیت احزاب و نهادهای مدنی به حالت عادی برگردد و سایه رعب و وحشت از سر نخبگان جامعه دور شود و بر اساس مسئولیت پذیری ، بین حاکمیت و احزاب و نهادهای مدنی ، قانون داور و حاکم شود.
4 - توقف روند بازداشت ها و آزادی فوری و بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی عاملی بسیار مهم در آرام شدن احساسات جریحه دار شده عموم مردم است. اینک که ثابت شده است هیچ جریان و نیروی فعال سیاسی کشور نه فقط در جریان های آشوب کمترین نقشی نداشته اند بلکه حتی از برقراری راهپیمایی ها و تظاهرات مسالمت آمیز چند روز گذشته هم اطلاعی نداشته اند، تدبیر آن است که با فراهم کردن زمینه حضور مجدد این فعالین سیاسی و اجتماعی در جامعه به همگان ثابت کرد که حکومت از تلاش همه نیروهای سیاسی مدافع آرامش و رفتارهای مسالمت آمیز استقبال می‌کند و درصدد فرافکنی نیست.
5 - ریشه اصلی همه حوادث روزهای گذشته در مهندسی عظیم آرا و اثرگذاری بر نتیجه انتخابات است. ابطال انتخابات می‌تواند اعتماد گسسته ملت - حکومت را بازسازی کند و سرمایه ای برای سازندگی کشور باشد. بدیهی است که در شرایط کنونی تمسک به شورای نگهبان راهگشا نیست چرا که قبل از انتخابات این نهاد نظارتی ، بی طرفی را با کمال صراحت کنار گذاشت و هیچ داور بی طرفی نمی پذیرد که این شورا بتواند داوری عادل و حاکمی بی طرف در این موضوع مهم باشد.
6 - ما مصرانه خواستار شناسایی عاملان اصلی این شبهه کودتا در کشور هستیم تا مردم ایران و جهانیان باور کنند که جمهوری اسلامی اجازه خیانت به رای ملت را نمی دهد و خانواده های ایثارگران و مومنین و متدینین و نخبگان و فعالان سیاسی و اجتماعی و کارآفرینان و فرهنگ سازان و همه آحاد مردم ایران مطمئن شوند که مشعلی که امام خمینی (ره) در این کشور بر افروخت همچنان دلیل راه ما در رسیدن به سرمنزل مقصود است.
7 - ما از همه مراجع معظم تقلید ، علمای اعلام ، بزرگان دینی ، شخصیت های خدوم و مورد وثوق ملت انتظار داریم در این اوضاع حساس ، رسالت تاریخی خود را در دفاع از ملت و حفظ خون و نوامیس مردم به انجام رسانند و علاوه بر نصیحت دولتمردان و حاکمان به رعایت عدل و انصاف، اعتماد و آرامش را به جامعه نگران ایران بازگردانند.

نامه سرگشاده کروبی به رییس صدا و سیما


جناب آقاي مهندس ضرغامي رئيس محترم سازمان صداوسيما با سلام عملكرد صداوسيما در چگونگي انعكاس موج عظيم اعتراضات آرام مردم در سطح كشور به‌خصوص مردم شريف و قهرمان تهران پس از انتخابات بي‌نظير 22 خردادماه هر بيننده و شنونده منصف و علاقه‌مند به امام و نظام جمهوري اسلامي را به تحير واداشت آيا آنچه كه مردم شريف ايران در اين چند روز خواستار آن بوده و هستند جزو احقاق حق و صيانت از آراي خود بوده است. عدم اطلاع‌رساني مناسب از خواست واقعي ملت و انتشار اخبار تجمعات آرام ميليوني به‌خصوص در روز دوشنبه 25 خردادماه كه همگان آن را با راهپيمايي ايام انقلاب مقايسه نموده و حتي قابل قياس با راهپيمايي‌هاي مرسوم 22 بهمن نبوده با رسالت رسانه ملي سازگار است؟ آيا ضرب و شتم و كشتار مردم بي‌گناه كه غالبا توسط نيروهاي لباس شخصي انجام مي‌شود و انعكاس وارونه آن در صداوسيما جزو رسالت رسانه ملي است؟ آيا حمله به كوي دانشگاه توسط لباس شخصي‌ها كه نمايندگان مجلس و مراجع رسمي و حتي مقام معظم رهبري نيز بر آن تعريض داشته‌اند و نسبت دادن اين خشونت‌ها به انبوه جمعيت معترض به نتيجه انتخابات و تشبيه آنها به منافقين سال‌هاي 60 جزو رسالت رسانه ملي است؟ ‌آيا نسبت دادن آتش‌سوزي‌ها و آتش‌زدن مساجد و تخريب اموال ملت كه حسب اطلاعات واصله غالبا از سوي لباس شخصي‌هاست و البته ممكن است بعضا تعدادي عناصر نفوذي هم سوءاستفاده كنند جزو رسالت رسانه ملي است؟ آيا مردمي كه الله‌اكبرهاي شبانه سر مي‌دهند مسجد آتش مي‌زنند؟ آيا اين صداوسيما همان صداوسيمايي است كه حسب فرمايش امام بايد كارخانه آدم‌سازي باشد؟ آيا نمايش اينگونه‌اي اعتراضات مردمي به نوعي تطهير منافقين سال‌هاي 60 نخواهد شد. شماهيچگاه فراموش نكنيد اكثريت قاطع كساني كه اكنون نسبت به روند برگزاري انتخابات معترض هستند و خواستار ابطال ان مي باشند همان كساني هستند كه سالها براي استقرار نظام جمهوري اسلامي ايران مبارزه كرده و در كنار ديگر نيروهاي انقلابي در راستاي پيشبرداهداف بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران حركت كرده اند . شما در حالي به مقايسه معترضان به روند فعلي با بني صدر و منافقين مي پردازيد كه اين افراد خوداز مخالفان بني صدر و منافقين بوده اند . امروز كساني كه نسبت به روند فعلي معترضند ، معتقد و پايبند به نظام جمهوري اسلامي هستند درحالي كه بني صدر و منافقين از محالفان نظام و به دنبال براندازي ان بودند . معترضان امروز همان كساني هستند كه پدران و يا فرزندانشان در مبارزه با منافقين و رژيم بعثي عراق به درجه شهادت و جانبازي نائل شده اند . بنابراين جاي بسي تاسف است كه رسانه ملي به چنين مقايسه اي مي پردازد و وفاداران به نظام جمهوري اسلامي را به عنوان مخالفان ان معرفي مي كند .  آيا عملكرد صداوسيما، بي‌اعتمادي مردم را به نظام جمهوري اسلامي افزايش نخواهد داد. نشان دادن صحنه‌هاي ضرب و شتم وحتي كشتار رقت‌انگيز جمعي از مردم دل اينجانب را به شدت آزرده كرده است و به گمان من در صورت عدم دخالت نيروهاي لباس شخصي و انتظامي و فرضا نيروهاي نفوذي و اغتشاشگر اين صحنه‌هاي دلخراش به‌وجود نمي‌آمد اما آيا انعكاس آن در صداوسيما و نسبت دادن آن به جمعيت ميليوني جزو رسالت رسانه ملي است. جناب آقاي ضرغامي، به خوبي مي‌دانيد كه آناني كه امروز از دولت آقاي احمدي‌نژاد حمايت مي‌كنند كساني هستند كه مروج اسلام تحجر و اسلام طالباني هستند كه نقطه مقابل تفكر حضرت امام قرار دارند و مردمي كه معترض به نتايج انتخابات هستند به نتيجه انتخاباتي معترضند كه در يك فرايند مهندسي شده و تقلب‌هاي فراوان، فردي را به عنوان رئيس‌جمهور آينده اعلام كرده است كه بتواند مجري تفكر متحجرانه و تفكر نشات گرفته از مكتب کسانی است که مخالف اندیشه های امام راحل بودند. جناب آقاي ضرغامي عملكرد رسانه ملي قبل از انتخابات كه ترويج دروغگويي، هتك حرمت،‌اتهام‌زني، استفاده نادرست از رسانه ملي براي يك كانديداست جاي بحث طولاني دارد كه در يك فرصت مقتضي بايد به آن پرداخت. از شما به عنوان رئيس اين رسانه ملي اكيدا مي‌خواهم پيام اين مردم عزيز و شريف را دريابيد و رويكرد رسانه ملي را در چگونگي انعكاس اعتراضات آرام مردمي اصلاح نماييد و بيش از اين مردم را براي كسب اطلاعات و اخبار به سمت رسانه‌هاي خارجي سوق ندهيد. مهدی کروبی

بريتانيا در اقدامي متقابل دو ديپلمات ايران را اخراج مي كند


گوردون براون اعلام كرد كه بريتانيا در اقدامي متقابل سفراي ايران را از بريتانيا اخراج مي كند. گوردون براون در مجلس عوام بريتانيا اعلام كرد كه متاسفانه بايد بگويم پس از اينكه روز گذشته ايران دو ديپلمات بريتانيايي بر اساس اتهاماتي كاملا بي اساس اخراج كرد ما هم در اقدامي متقابل به سفير ايران اعلام كرده ايم كه دو ديپلمات اين كشور در سفارت ايران در لندن را اخراج مي كنيم. بريتانيا اعلام كرده كه ديپلماتهاي انگليسي فعاليتهايي بر خلاف وظايف ديپلماتيك انجام داده اند كه در حقيقت منظور همان جاسوسي است.

فراخوان موسوی به برگزاري راهپیمایی


شعر ايرج جنتي عطايي در ارتباط با وقایع اخیر و لباس شخصی‌ ها



















تو، به خود نگاه مي كني - آينه سياه مي كني

پرده بر ترانه مي كشي - پنجره تباه مي كني

دست روي ماه مي كشم - من، ستاره آه مي كشم

نوازش نسيم مي كنم - روي شب نگاه مي كشم

ميعادگاه ما, انسان و آبادي - تاريخ و آينده ,ميدان آزادي

تو با گلوله و من باگل - تو با شليك و من با آواز

تو زرد ِ نفرت، كبود ِ كين - من سرخ ِ عشق و سبز پرواز

كسب تو، قتل ِ گل و شبنم - اعدام ِ باد و نور و دريا

كار ِ من كِشت ِ چراغ و دف - تيمار ِ رَنگ و رقص و رؤیا

ميعادگاه ما, انسان و آبادي - تاريخ و آينده ميدان آزادي

نمودار تقسیم قدرت در ایران و پیچیدگی های مذهبی در ان



Over the past few weeks we have been bombarded by news, images and video clips from Iran drawing an uncensored picture of the nation-wide protests by the Iranian people against their president and its government.

Unraveling the complexitities of Iran's theorogracy is no easy task and figuring out how the government and its various facets operate can leave people at a loss when trying to decipher news from Iran.

We put together some facts and an easy-to-read chart of the disbursement of power within the Iranian government to help clear-up confusion.

The chart shows the breakdown of the most powerful parts of the Iranian government along with their respective checks and balances. While this does not reflect the heirarchy of power, it shows how each elected or appointed member of the legislative branch are vetted.


It must be noted that the Supreme Leader has an ultimate veto power over most decisions made by the other factions. In addition, any candidate that seems to disagree with the policies of the Supreme leader will get disqualified by either him or one of his vetting agencies.

Now more on the leadership.

Supreme Leader (Rahbar)

In its history, Iran has had only two Supreme Leaders: Grand Ayatollah Imam Ruhollah Khomeini, of the Islamic Republic, and the current Grand Ayatollah Ali Khamenei.

The term for the Supreme Leader is a lifetime unless reassigned by the Assembly of Experts. The Supreme Leader is elected by the Assembly of Experts and is more powerful than the president. As the commander of all the armed forces, he can declare both War and Peace.

He also appoints the heads of many powerful posts, including the Head of the Judiciary along with the six clerics of the 12 member Guardian Council. He also controls the Expediency Discernment Council and can prevent the legitimization of any law, and he can dismiss the president after the Supreme Court holds him guilty of the violation of his constitutional duties, or after a vote of the Parliament testifying to his incompetence.

President (Raeess Jomhoor) and Cabinet
Mahmoud Ahmadinejad is the current president, and his “First Vice-President” is Parviz Davoodi.

The president is elected by the direct vote of the people in a national election. Candidates for the presidency must be approved by the Council of Guardians. The president is responsible for the functions of the executive branch; such as signing treaties and agreements with other countries and international organizations; the national planning and budget and state employment affairs; appointing ministers, governors, and ambassadors subject to the approval of the Parliament.

The president does not have full control over foreign policy, the armed forces, or the nuclear policy of the Iranian state, which are under the control of the Supreme Leader. The president is elected for a four-year term and may not serve for more than two consecutive terms. However, he can run again after waiting at least one term.

Assembly of Experts (Majlise Khobregan)
The current chairman of this assembly is former President Hashemi Rafsanjani. All Assembly of Expert candidates are vetted by the Guardian Council and then are elected by direct public vote. They are charged with electing and removing the Supreme Leader of Iran and supervising his activities. The members serve an eight-year term. This Assembly has 86 Islamic scholar members, known as "Mujtahid." The assembly must meet for at least two days, twice annually.

Guardian Council (Shoraye Negahban)
The current chairman of this council is Ahmad Jannati. Six of the members of the Guardian council are clerics who are selected by the Supreme Leader and can be dismissed by Supreme Leader. The other six members are lawyers and are elected by the Parliament from a vetted list of candidates approved by the Head of the Judicial Power. The members of this council are charged with interpreting the Constitution of Iran, and vetting of the candidates to the Assembly of Experts, the President and the Parliament. Also any bill passed by the Parliament must be reviewed and approved by the Guardian Council. If any law is rejected, it will be passed back to the Parliament for amendments and if the Parliament and the Council of Guardians cannot decide on the bill, it is passed up to the Expediency Council for a decision. The members of this council are selected for a six-year term.

Expediency Discernment Council (Majmaeye Tashkheese Maslehate Nezam)
The current chairman of this assembly is former President Hashemi Rafsanjani. The Expediency Discernment Council is an administrative assembly appointed by the Supreme Leader set up to resolve differences or conflicts between the Parliament and the Council of Guardians. It also plays an advisory role to the Supreme Leader. The members serve a five-year term.
Currently the council has 28 official members.

Parliament (Majlis)

All Parliament candidates are vetted by the Guardian Council and are elected by direct public vote. Parliament is unicameral, meaning it has only one legislative or parliamentary chamber. It duties are to draft legislation, ratify international treaties, and approve the national budget. The Parliament can force the dismissal of cabinet ministers by no-confidence votes and can impeach the President for misconduct in office. All legislation from this assembly must be approved by the Guardian Council. This assembly has 290 representatives, five of whom represent non-Muslim religious minorities and are elected for a four-year term. The current speaker of the Parliament is Ali Larijani.

Head of the Judiciary (Ghoveyeh Ghazayeh)
The Head of the Judiciary is appointed by the Supreme Leader.
He vets the six lawyer candidates for the 12 member Guardian Council that then the Parliament chooses from. He is responsible for the establishment of the  of the judicial system; drafting judiciary bills for parliaments; hiring, firing promoting and assigning judges. Judges cannot be dismissed without a trial. The Head of the Judiciary serves a five-year term. The current Head of the Judiciary is Mahmoud Shahroudi.


Ref: Foxnews