Wednesday, July 29, 2009

آقای احمدی نژاد، از این همه عطوفت دینی مرگم آرزوست

امروز خبر رسید که بار دیگر در افشانی نمودید و اینبار نه سخنی از برای مدیریت ملتها و حل مشکلات بشریت، بلکه از چشاندن عطوفت دینی به من و امسال من گفتید!

حضرت آقا، عمری است طعم شیرین این محبت به اصطلاح دینی را به ما چشانده اید، دلهامان سوزانده اید، لبهامان دوخته اید، و به اسم این محبت بی‌ حصر دینی، کشورمان را به ورطهٔ سقوط کشانده اید.

عمری است که به نام حسین و به یاد مظلومیتش، از هیچ نیرنگی بر این ملت دریغ نکردید ولی‌ ندا ها و سهراب‌هایمان را حتّی مظلومانه تر از حسین پرپر کردید.

و حالا، بیش از ۴۰ روز است که زدید و بردید و شکستید و کشتید و سوزاندید...

مگر اینها همه پیاله یی از این شهد شیرین محبت دینی نبود؟

آقای احمدی نژاد، حالا نوبت شماست...، البته شما که خیلی‌ ناچیزید، نوبت شما و همهٔ پیشوایان، همفکران و همقطارانتان که با تحجر پوسیده تان، کمر به نابودی انسان و انسانیت و غارت و چپاول این سرزمین بسته اید.

آری نوبت شماست که طعم خشم ملت دردمند و ستمدیدهٔ ایران را بچشید.

ملتی‌ که شعورش عمریست به بازی گرفته شده

پس باشید و ببینید و عبرت آینده گان شوید.

Sunday, July 26, 2009

دیدار جعمی از روحانیون مخالف حاکمیت با حضرت آیت الله ضیا آبادی

هفته گذشته با خبر شدیم كه نمایندگان آیت الله منتظری و آیت الله صانعی به همراه جعمی از دیگر روحانیون حوزه علمیه ی قم كه نگران شرایط موجود کشور هستند به دیدار حضرت آیت الله ضیا آبادی رفتند .این دیدار در شرایطی صورت گرفت كه سخنان تند هفته گذشتی رهبری و بسیاری از امامان جمعه در سراسر کشور خبر از اعمال خشونت بیشتر علیه جنبش سبز داد.

آیت الله ضیا آبادی پس از شنیدن سخنآن نمایندگان آقایان صانعی و منتظری با ابراز تاسف عمیق از شرایط موجود،دل هر روحانی آزاده ایی را بسیار دردمند دانست و گفت : "روحانی و لباس روحانیت از این عمل و رفتار ها شرمنده میشود...اینها این رفتار ها را میکنند و ما باید در مقابل مردم خجل باشیم "

ایشان كه از کسالت مختصری هم رنج میبردند در انتهای فرمایشاتشان برای سربلندی دین و دیانت و از بین رفتن استبداد مخصوصا استبداد دینی دعا کردند.

حضرت آیت الله ضیا آبادی از اولین و بارز ترین مخالفین ولایت فقیه و حکومت دینی بودند و چند نفر از نزدیکان ایشان هم ظرف چند سال گذشته توسط دستگاه حاکمیت دستگیر شده اند .

تقدیم به دیکتاتور

ای سمبل نادانی‌

امروز تو تنهایی

تو بنده‌ی این قدرت

والله که بیماری


بیگانه یی با وجدان

با حسرت آب و نان

با رنجش این ملت

با غربت در زندان


نیرنگ تو رنگ دین

چنگال پلیدت خونین

از رنج و عذاب تو

صلوات همه نفرین


بیدار شدیم بنگر

چون کاوه آهنگر

فریاد شدیم بشنو

هر کوچه شده سنگر


این پرده فرو افتد

این کاخ فرو ریزد

این کینهٔ سی‌ ساله

از سینه برون ریزد



فردا همه جا نور است

چشمان ددان کور است

دستان تحجر در بند

عصیان ز وطن دور است



صبور

خرداد ۸۸

Saturday, July 25, 2009

علی‌ اکبر ولایتی در مصاحبه با تلویزیون الجزیره هر چقدر خواست دروغ گفت

مصاحبهٔ تلویزیون الجزیره با علی‌ اکبر ولایتی در همین الان در حال پخش است. ولایتی در جواب سوال خبرنگار الجزیره در مورد بازداشت‌ها با وقاحت تمام گفت اکثر بازداشت شدگان آزاد شده اند و کسانی‌ که هنوز بازداشت هستند کسانی‌ هستند که از ایشان مواردی به دست آورده اند که به زودی در معرض دیده مردم قرار داده میشود. وی در مورد اینکه در حال حاضر حال و روز رهبری با توجه به مشکلات موجود چطوره گفت: ایشان محکم، قوی و با ذهنی‌ باز در مقابل تمام تهدید‌ها ایستاده اند و با هیچ خواستهٔ غیر قانونی‌ به هیچ وجه موافقت نخواهند کرد.ولایتی با یک اظهار نظر باور نکردنی تهدید‌های موجود متوجه نظام در زمان خامنه‌ای را بسیار بیشتر از زمان رهبری خمینی دانست (یعنی‌ اصلا ۸ سال جنگ را ندیده گرفت!)

ولایتی عنوان کرد خودم با عضویت در شورای شش نفرهٔ رسیدگی به اختلافات انتخابات میگویم که تمام کسانی‌ که تفکر تقلب در انتخابات رو دارند دچار توهم هستند و هیچ تخلفی صورت نگرفته!

وی برخورد انگلیس و فرانسه رو در بین کشور‌های اروپایی در مورد مسائل انتخابات بد تر از بقیه توصیف کرد و گفت اینها کشورهایی هستند که سابقهٔ استعماری کثیفی در کشور‌های منطقه دارند.

این گفتگو که پر از دروغ و کذب است و دل هر ایرانی‌ آزاده یی را به درد میاورد هم اکنون ادامه دارد

ولی‌ چیزی که در این مورد جای سال دارد این است که چرا دقیقا در لحظاتی که دنیا شاهد ابراز هم دردی جهانیان با مردم آزادیخواه ایران هستند این شبکه در حال پخش این گفتگو با یکی‌ از مهره‌های کودتاست که به تبلیغ برای دولت احمدی نژاد بپردازد

Thursday, July 23, 2009

حداد عادل در انگليس- زیارت قبول حاج آقا

زیارت قبول حاج آقا

حال و احوال چطوره؟

چه سعادتی که شمارو در لندن در فروشگاه primark زیارت می‌کنیم!

چقدر  این مانتو و روسری به حاج خانوم میاد ماشالله، حیف  که تو ایران مجبورا چادر سرشون کنن! آخه ظاهراً مردای انگلیسی می‌تونن ایشونو بدون چادر ببینن ولی‌ مردای ایرانی نه!

راستی‌ نمیدونم چرا با زیارت شما در اینجا بد جوری یاد شعار مرگ بر انگلیس افتادم که این همه سال با هم تکرارش کردیم، لابد اونم فقط مال توی ایرانه، مگه نه؟!

خوب حاج آقا با اجازتون، دفعهٔ بعد که به سلامتی بلاد کفر تشریف آوردین حتما در خدمتتون باشیم، 

اجرتونم بابت این همه سعی‌ و تلاش تو مراکز خرید لندن با خانوم فاطمهٔ زهرا!


 

 

 


Thursday, July 16, 2009

فردا با شوت از پشت هجده قدم رفسنجانی‌ بازی ۲-۰ به نفع سبز‌ها می‌شه

بعد از ٔگل به خودی رهبری در نماز جمعه، فردا با شوت از پشت هجده قدم رفسنجانی‌ بازی ۲-۰ به نفع سبز‌ها می‌شه و جنبش به مرحله بعد صعود میکنه، آمین...

Monday, July 13, 2009

راستی‌ فاطمه رجبی کجاست؟!

چند روزیه که علاقمندان این دستگاه لجن پراکنی در به در دنبال این خانوم سیاه پوش هستند که ببینند چرا ازشون خبری نیست و این سکوت معنی دار برای چیه؟

خوب ما با ایشون تماس گرفتیم و ایشون که تا بحال سابقه نداشته یک همچین وقفه ای‌ در تعریف و تمجید و قربون صدقشون از شخص " ا. ن." پیش بیاد ضمن تشکر از همهٔ علاقه مندان چماق به دست اعم از ذوب شده و نیمه ذوب ولایت گفتند که این روزها مشغول نگارش مقاله‌ای هستند که میخوان در اون ثابت کنن که دلیل نشستن خرمگس روی " ا. ن." به دلیل " ا. ن." بودن مموتی نبوده بلکه تنها و تنها به خاطر شیرین بودنشه.

این بانوی مبارز که مقالشونو با "تو خودت قند و نباتی، شکلاتی شکلاتی" شروع کرده ‌اند در توضیح بیشتر در حالیکه هیچ فرقی‌ بین همسرشون با بقیهٔ اطرافیان " ا. ن." قائل نشدن همهٔ آنهارو مگسانی دور این "باقلوا" دونستن .ایشون در خاتمه خاطره یی رو برامون گفتن که به دلیل همین شباهت " ا. ن." با شیرینی‌ در محافل خصوصی چند بار عالیجناب مصباح ایشونو "عسل بابا" خطاب کرده بودند

Sunday, July 12, 2009

شهرام ناظری خس و خاشاک

کلیپ جدید و زیبای داریوش " نترسون" برای جنبش سبز ایران

شعر: ایرج جنتی عطایی
آهنگ : فرید زولاند


نترسون باغُ از گل، نترسون سنگُ از برف
نترسون ماهُ از ابر، نترسون کوهُ از حرف


نترسون بيدُ از باد، نترسون خاکُ از برگ
نترسون عشقُ از رنج، نترسون ما رو از مرگ


نه تير و دشنه نه دار و زندون
ستاره ها رو از شب نترسون


چه ترسي داره بوسه بر لب خونين آزادي ؟
چرا وحشت کنم از عشق ؟ چرا برگردم از شادي ؟


از اين خاموشه تا خورشيد چه ترسي داره پل بستن
از اين سرچشمه تا دريا خوشا شکفتن و رستن


نترسون عاشقا رو از این کولاک تاراج

به خاک افتادن از عشق پرو بال به معراج


کجا پروانه ترسید از حریر شعله پوشیدن

کجا شبنم هراسید از شراب نور نوشیدن


از این شب گوشه خاموش از این تکرار بی رویا

سلام ای صبح آزادی، سلام ای روشن فردا


نه تير و دشنه نه دار و زندون
ستاره هارو از شب نترسون

Thursday, July 2, 2009