شعر: ایرج جنتی عطایی
آهنگ : فرید زولاند
نترسون باغُ از گل، نترسون سنگُ از برف
نترسون ماهُ از ابر، نترسون کوهُ از حرف
نترسون بيدُ از باد، نترسون خاکُ از برگ
نترسون عشقُ از رنج، نترسون ما رو از مرگ
نه تير و دشنه نه دار و زندون
ستاره ها رو از شب نترسون
چه ترسي داره بوسه بر لب خونين آزادي ؟
چرا وحشت کنم از عشق ؟ چرا برگردم از شادي ؟
از اين خاموشه تا خورشيد چه ترسي داره پل بستن
از اين سرچشمه تا دريا خوشا شکفتن و رستن
نترسون عاشقا رو از این کولاک تاراج
به خاک افتادن از عشق پرو بال به معراج
کجا پروانه ترسید از حریر شعله پوشیدن
کجا شبنم هراسید از شراب نور نوشیدن
از این شب گوشه خاموش از این تکرار بی رویا
سلام ای صبح آزادی، سلام ای روشن فردا
نه تير و دشنه نه دار و زندون
ستاره هارو از شب نترسون
No comments:
Post a Comment