Friday, June 26, 2009

آقا محسن بلاتکلیف!



آقا محسن بلاتکلیف!


حکایت آقا محسن هم، به نوبه خودش در این انتخابات حکایت جالبیه.

دیروز در سایت تابناک (وب سایت رسمی‌ محسن رضایی) مطلبی به چشمم خورد که کاملا حس کردم این بنده‌ی خدا این روزا بدجوری حالت بلاتکلیفی یا حتّی دو شخصیتی بهش دست داده!

بهتره کمی‌ به عقب برگردیم...

اگر حافظه‌ام درست یاری کنه، ایشون کاندیداتوری خودشو برای انتخابات ریاست جمهوری در سایت خودشون (تابناک) قبل از سه نامزد دیگه علم کرد و سپس به فاصلهٔ کمتر از ۲۴ ساعت انصرافشو از این قضیه اعلام کرد.

اما موضوع به همین جا ختم نشد و در آخرین ساعت‌های مهلت ثبت نام، آقا محسن مثل این فوتبالیست‌هایی‌ که گلشونو دقیقهٔ ۹۴ میزنن ، رفت به ستاد انتخابات و ثبت نام کرد.

بعد از اون موضوع مناظره‌ها پیش اومد که ایشون در این مورد هم با همه فرق داشت.مهمترین فرقش هم این بود که ایشون هیچ تکه کلام خاصی‌ مثل "چیز" یا "بگم؟؟ بگم؟؟" نداشت و خاطره یی از ننجون یا خانجونش هم تعریف نکرد!!!!

مناظره ایشون با آقایون موسوی و کروبی خیلی‌ در آرامش و مثل مهمونی‌‌های خانوادگی انجام شد تا همه منتظر بمونن و ببینن در مناظرهٔ آخرش با احمدی نژاد چه اتفاقی‌ میفته!!

آیا کار به جایی‌ میرسه که رئیس جمهور محترم دوباره از فعل "بگم" اون هم به صورت سوالی و به دفعات زیاد استفاده کنه یا نه؟؟

اما آقا محسن مدل مناظره کردنش هم با بقیه فرق داشت، ایشون سعی‌ کرد بسیار متین، منطقی‌ و با استدلال مناظره شو برگزار کنه که خوب به حق هم این مناظره حرفهای زیادی برای گفتن داشت که البته قسمت نمودار‌های جناب رییس جمهور سکانس تکراری بود که قبلا هم در تمام مناظره‌های قبلی‌ احمدی نژاد دیده بودیم.

حاصل مناظرهٔ متفاوت ایشون، تقدیر مقام رهبری و ابراز خرسندی آقا معلم از این شاگرد حرف گوش کن و درس خون کلاس بود!

وقتی‌ بحث نتیجه انتخابات و اغتشاش‌های خیابونی پیش اومد ، دیگه آقا محسن کاملا دو شخصیتی شد. هم ایشون از یه طرف می‌خواست پیگیر حق و حقوقش باشه از طرف دیگر هم همواره سعی میکرد حسابشو از دو نفر دیگه جدا کنه!

دو نفری که به مانند بچه‌های یاغی کلاس شلوغ کرده بودن و کلاس را به هم ریخته بودن.آقا محسن از یه طرف می‌خواست چهرهٔ مردمیش آسیبی نبینه و از جمع بچه‌های کلاس جدا نباشه و از طرف دیگه می‌خواست همون بچهٔ حرف گوش کن و مودب و مورد علاقهٔ "آقا" باقی‌ بمونه، که خیلی‌ هم اسون نبود.

ایشون وقتی‌ دید کار اعتراض داره به جاهای باریک میکشه و صحبت از خون و خونریزیه ، در حالیکه برای شورای نگهبان مهلت تعیین کرده بود به یکباره اعلام کرد که به خاطر شرایط جامعه و جو به وجود آمده شکایتشو پس میگیره و از پیگیری تخلفات شورای نگهبان منصرف شده!!!

خوب این قضیه بار دیگه آقا محسن رو به عنوانه تافته جدا بافته و شاگرد محبوب آقا معلم که تو صحبتهای هفتهٔ قبلشون با دانش آموزان بد جوری ناراحتیشو نشون داده بود معرفی‌ کرد.

خوب از طرف دیگه سیل نظرات مردمی به خود سایت تابناک و رسانه‌های دیگه سرازیر شد و خیلی‌‌ها این سردار دفاع مقدس رو خیانتکار نامیدن!

خوب این که خیلی‌ واسه آقا محسن بد بود! حسابی‌ ایشون پایگاه مردمیش داشت فرو میریخت!

همین امر سبب شد که ایشون بلافاصله دیروز بیانیه دیگری بدهند و اعلام کنن که از حق خودشون گذشتن ولی‌ از حق مردم نمیگذرند!

این مطلب دیگه از اون مواردی بود که با شنیدنش روی سر آدم می‌خواد اسفناج سبز بشه!!!

مگر شرکت در انتخابات یک امر شخصی‌ بوده که ایشون بخواهند از حق خودشون بگذرند؟

مگر نه اینکه مشکل پیش آمده در مورد آرا مردم است که خود چیزی به غیر از حق مردم نیست؟؟؟؟

مگر کاندیداها غیر از حقی‌ که از سوی مردم بر گردنشان هست حق دیگری هم در این بین دارند که بخواهند شکایت کنند؟

مگر شورای نگهبان مثلا بستگان ایشون رو مورد اهانت قرار داده اند که ایشون بخوان از حق خودشون بگذرند یا نگذرند؟؟؟!!!


خلاصه می‌شه به راحتی‌ پیش بینی‌ کرد که حرکت بعدی آقا محسن ما، دوباره در جهت تحکیم روابط با "آقا" خواهد بود و چون بلافاصله بعد از این کار، شخصیت مردمی ایشون اذیت میشن دوباره صحبتی‌ در جهت حق و حقوق مردم میکنند و خدا میدونه کی‌ آقا محسن تکلیفشو با خودشون روشن می‌کنن، بچهٔ یاغی‌ که بچه‌های مدرسه دوسش دارن یا سوگلی آقا معلم!


۵ تیر ۱۳۸۸

No comments:

Post a Comment