در شهری که حاکمانش کور را به اتهام دیدن ،
قلب را به جرم تپیدن و رود را به گناه تلاطم تازیانه میزنند ،
من از خوشباوری اینجا عدالت آرزو کردم،
ولی اینک بار دیگر و پس از سالها دیگر همه بیناییم،
قلبهایمان برای آزادی میتپد و دست در دست هم رودی خروشانیم که خواب این حاکمان بی عدالت را کابوس کنیم..
۳۱ خرداد ۸۸
به امید حق
This comment has been removed by the author.
ReplyDeleteNeda - your voice has been heard - rest in peace, we won't let them forget you - by giving up your life - you have saved many lives :(
ReplyDeletebe omide hagh...
ReplyDelete